𝓟𝓪𝓻𝓽 ³¹
𝓟𝓪𝓻𝓽 ³¹
۳روز بعد:کوک ویو:
امروز تولد ات بود و ات از رنگ صورتی خوشش میومد ولی صورتی ملایم نه جیغ..... پس امروز تصمیم داشتم بجای مشکی صورتی دکور بزنم با کمک دخترا و پسرا شروع کردیم درست کردن میز خوراکی، استخر، و جای مورد نظر تولد داشتیم بادکنکا رو میذاشتیم توی استخر
*کوک
_هوم
*میگم برو یه ۴۰ تا بادکنک سفید بگیر با ۱۰صورتی چون کم اومده بادکنکا یادمم رفت بگم سفید بگیری بادکنک
_عه باشه میرم میگیرم تازه داشتم میرفتم کیکو بگیرم
*عه پس خوبه زود برو میخوام به دخترا بگم برن اتو بیارنش اینجا
_خا باشههههههههه
رفتم تو اتاق منو ات دیدم ات خوابیده هانول هم خوابه پس خوبه..... از تو کمد یه لباس در اوردم و پوشیدم سوییچ ماشین لامبورگینی رو برداشتم و رفتم تو پارکینگ.... بادیگاردها ماشینو اوردن و سوار شدم و در عمارت باز کردن و رفتم بیرون........ رفتم تو مغازه که کیکو بگیرم
™سلام قربان
_ کیک امادست ببرم
™بله قربان امادست الان میدم خدمتتون
_باشه برو
بعد چند مین کیکو دادن دستم
_بعد ۴۰تا بادکنک سفید و ۱۰تا صورتی ملایم هم بده
™چشم الان میدم بهتون..... بفرمایید بادکنکا
گرفتم وسایل ها رو و رفتم گذاشتم تو ماشین و راه افتادم سمت گل فروشی که گل برای ات بگیرم ......
رفتم گل مورد نظرمو که سفارش داده بودم گرفتم و رفتم سراغ اصل کاری کادوم برای ات*ماشالا پسرم کلی وسیله خرید میخواست مثلا یه کیکو بادکنک بگیره🗿😂»
رفتم جواهر فروشی دوتا گردنبند کیریستال پروانه ای بنفش و صورتی براش گرفتم و رفتم دیگه عمارت..........
⁵مین بعد:ات ویو:
با صدای هانا از خواب پاشدم و نشستم رو تخت
•ات بیدار شو ساعت ۷
+ظهر یا صبح(خوابالود)
•غروب ات پاشو امروز تولد یکی دعوتیم تم تولدشم صورتیه پاشو حاضر شو بریم با بقیه دخترا
+باشه باشه بیدارم... بعد من لباس صورتی دارم و بقیه وسایل تولد!؟ (تعجب)
•اره داری پس پاشو حاظر شو
+باشه برو منم میام
رفتم یه حموم ¹⁰مینی گرفتم و اومدم بیرون و رفتم جلو اینه موهامو خشک کردم و حالت دادم و یه ارایش لایته کیوت زدم چون هانا گفت تم تولد صورتیه رفتم لباس مورد نظرمو پوشیدم و کفش صورتیمو پوشیدم و خواستم گردنبند بندازم که گفتم نه بابا مگه تولد منه*نه پس تولد عممه🗿*داشتم تینت میزدم که هانول شروع کرد به گریه کردن سریع رفتیم پیشش گرسنه بود باید بهش شیر میدادم بزور و بلا لباسو دادم بالا و سوتینمو اوردم پایین و سینمون گذاشتم تو دهنش که شروع کرد به میک زدن بعد²مین یهو یکی در زد
+کیه؟
_ات منم
+بیا تو
کوک ویو:
بچه ها الان پارت بعدی رو میزارم..... بچه ها دهنمو سرویس کردین هی بزار بزار والا حقم دارین دیر دیر میزارم براتون اخه😂*جدیم*(بعدشم فدای سرتون منم مثل شما دارم مینویسم ذوق میکنم بعدش چی میشه🗿با اینکه خودم دارم مینویسم فیکو بعد تموم میکنم نوشتنو از دوباره میخونم پارتو بعد هم ذوق میکنم هم عررر میزنم من😂🤡)
۳روز بعد:کوک ویو:
امروز تولد ات بود و ات از رنگ صورتی خوشش میومد ولی صورتی ملایم نه جیغ..... پس امروز تصمیم داشتم بجای مشکی صورتی دکور بزنم با کمک دخترا و پسرا شروع کردیم درست کردن میز خوراکی، استخر، و جای مورد نظر تولد داشتیم بادکنکا رو میذاشتیم توی استخر
*کوک
_هوم
*میگم برو یه ۴۰ تا بادکنک سفید بگیر با ۱۰صورتی چون کم اومده بادکنکا یادمم رفت بگم سفید بگیری بادکنک
_عه باشه میرم میگیرم تازه داشتم میرفتم کیکو بگیرم
*عه پس خوبه زود برو میخوام به دخترا بگم برن اتو بیارنش اینجا
_خا باشههههههههه
رفتم تو اتاق منو ات دیدم ات خوابیده هانول هم خوابه پس خوبه..... از تو کمد یه لباس در اوردم و پوشیدم سوییچ ماشین لامبورگینی رو برداشتم و رفتم تو پارکینگ.... بادیگاردها ماشینو اوردن و سوار شدم و در عمارت باز کردن و رفتم بیرون........ رفتم تو مغازه که کیکو بگیرم
™سلام قربان
_ کیک امادست ببرم
™بله قربان امادست الان میدم خدمتتون
_باشه برو
بعد چند مین کیکو دادن دستم
_بعد ۴۰تا بادکنک سفید و ۱۰تا صورتی ملایم هم بده
™چشم الان میدم بهتون..... بفرمایید بادکنکا
گرفتم وسایل ها رو و رفتم گذاشتم تو ماشین و راه افتادم سمت گل فروشی که گل برای ات بگیرم ......
رفتم گل مورد نظرمو که سفارش داده بودم گرفتم و رفتم سراغ اصل کاری کادوم برای ات*ماشالا پسرم کلی وسیله خرید میخواست مثلا یه کیکو بادکنک بگیره🗿😂»
رفتم جواهر فروشی دوتا گردنبند کیریستال پروانه ای بنفش و صورتی براش گرفتم و رفتم دیگه عمارت..........
⁵مین بعد:ات ویو:
با صدای هانا از خواب پاشدم و نشستم رو تخت
•ات بیدار شو ساعت ۷
+ظهر یا صبح(خوابالود)
•غروب ات پاشو امروز تولد یکی دعوتیم تم تولدشم صورتیه پاشو حاضر شو بریم با بقیه دخترا
+باشه باشه بیدارم... بعد من لباس صورتی دارم و بقیه وسایل تولد!؟ (تعجب)
•اره داری پس پاشو حاظر شو
+باشه برو منم میام
رفتم یه حموم ¹⁰مینی گرفتم و اومدم بیرون و رفتم جلو اینه موهامو خشک کردم و حالت دادم و یه ارایش لایته کیوت زدم چون هانا گفت تم تولد صورتیه رفتم لباس مورد نظرمو پوشیدم و کفش صورتیمو پوشیدم و خواستم گردنبند بندازم که گفتم نه بابا مگه تولد منه*نه پس تولد عممه🗿*داشتم تینت میزدم که هانول شروع کرد به گریه کردن سریع رفتیم پیشش گرسنه بود باید بهش شیر میدادم بزور و بلا لباسو دادم بالا و سوتینمو اوردم پایین و سینمون گذاشتم تو دهنش که شروع کرد به میک زدن بعد²مین یهو یکی در زد
+کیه؟
_ات منم
+بیا تو
کوک ویو:
بچه ها الان پارت بعدی رو میزارم..... بچه ها دهنمو سرویس کردین هی بزار بزار والا حقم دارین دیر دیر میزارم براتون اخه😂*جدیم*(بعدشم فدای سرتون منم مثل شما دارم مینویسم ذوق میکنم بعدش چی میشه🗿با اینکه خودم دارم مینویسم فیکو بعد تموم میکنم نوشتنو از دوباره میخونم پارتو بعد هم ذوق میکنم هم عررر میزنم من😂🤡)
۳.۲k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.