دو روز بعد ویو میا
دو روز بعد ویو میا
صبح بیدار شدم دیدم ساعت7 برای همین رفتم پایین تا صبحونه درست کنم داشتم پنکیک ها رو تو ظرف میریختم که یهو صدای مردی از پشتم اومد
_تو کی هستی؟
•م.. من(ترسیده)
+تو اینجا چیکار میکنی؟؟
•ببخشید این کیه؟
_من شو..
+یه همکار(خونسرد)
_اره ( ناراحت)
+خب نگفتی برا چی اینجایی؟
_ها..اها اومدم کلید موتورت رو بدم درست شده
+اوکی بدش به میا
_به کی؟
•به من من میام
_بیا
*داد بهش
•اما من چرا بگیرم؟
~باید یاد بگیری(خنده)
+ولی یه مشکل داریم من باید برم شرکت
~منم باید برای اونجا اماده بشم(منظورش پارتیه)
_کجا؟
+~ دخالت نکن
_چشم
_من میتونم بهش یاد بدم
+زخمت خوب شده؟
_واقعا تو بهم شلیک کردی؟
~اجازه هست؟
+اوهوم
~خب هیلوری بهت شلیک نکرد دستور اون بود اما من عملی کردم
_اها
+خب تمرینت شروع میشه میا چون زمانمون کمه
•اوهوم
+پس کارش با تو (روبه جیمین)
ویو جیمین
داشتم از خوشحالی میمردم اون دیگه باهام سرد نیس
ویو ات
رفتم تو اتاقم نشستم که در با شدت باز شد
+تو با در چه مشکلی داری؟
~نمیدونم راستی بخاطر این یارو خودتو نشون دادی این کیه
+هی هی قرار نیس..
~بگو دیگه
لایکا20
صبح بیدار شدم دیدم ساعت7 برای همین رفتم پایین تا صبحونه درست کنم داشتم پنکیک ها رو تو ظرف میریختم که یهو صدای مردی از پشتم اومد
_تو کی هستی؟
•م.. من(ترسیده)
+تو اینجا چیکار میکنی؟؟
•ببخشید این کیه؟
_من شو..
+یه همکار(خونسرد)
_اره ( ناراحت)
+خب نگفتی برا چی اینجایی؟
_ها..اها اومدم کلید موتورت رو بدم درست شده
+اوکی بدش به میا
_به کی؟
•به من من میام
_بیا
*داد بهش
•اما من چرا بگیرم؟
~باید یاد بگیری(خنده)
+ولی یه مشکل داریم من باید برم شرکت
~منم باید برای اونجا اماده بشم(منظورش پارتیه)
_کجا؟
+~ دخالت نکن
_چشم
_من میتونم بهش یاد بدم
+زخمت خوب شده؟
_واقعا تو بهم شلیک کردی؟
~اجازه هست؟
+اوهوم
~خب هیلوری بهت شلیک نکرد دستور اون بود اما من عملی کردم
_اها
+خب تمرینت شروع میشه میا چون زمانمون کمه
•اوهوم
+پس کارش با تو (روبه جیمین)
ویو جیمین
داشتم از خوشحالی میمردم اون دیگه باهام سرد نیس
ویو ات
رفتم تو اتاقم نشستم که در با شدت باز شد
+تو با در چه مشکلی داری؟
~نمیدونم راستی بخاطر این یارو خودتو نشون دادی این کیه
+هی هی قرار نیس..
~بگو دیگه
لایکا20
۴.۰k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.