Part:5
Part:5
تهیونگ
از جام بلند شدم رفتم سرویس آب زدم دستو صورتم مسواک زدم و بعد رفتم پایین که صبحونه بخورم
صبح بخیر اوما مهربونممم
-صبح بخیر پسر قشنگم امروز فرق داری با همیشه چیزی شده
وا اوما خوشحال بودن حتما باید دلیل داشته باشه؟!
-نه عزیزم خوشحالم که تورو اینجوری شاد و سرحال میبینم
اوهوم
...
صبحونمو خورم رفتم بالا حاضر بشم که برم شرکت و بعد شرکت با جونگکوک قرار گذاشتیم بریم بیرون
کت و شلوار مشکیمو برداشتم و پوشیدم برای بعدش که با جونگکوک قرار داشتم یه شلوار بگ جین یخی با یه دورس ساده و کفش بالنسیاگا رانر سفید گرافیتی (با اطلاعات کامل گفتم که اگه خواستید سرج کنید و ببینید)
برداشتم و سوار ماشین شدم و راه افتادم سمت شرکت.
نزدیکای شرکت گوشیم زنگ خورد و نگا کردم دیدم جونگکوکه
سلام بیبی ته
-علیک سلام بیبی ته اسم جدیده
اره مث کوکی
-عا فاککک یادم ننداز ولی خب بهت میادددد
خب بیبی هم به تو میاد پسر کوچولو من
-چرا الان پیشم نیستیییی
چون تو باید بری سر کار و منم باید برم پیش شوگا (نقش جدید اضافه کردم)که کمکمون کنه فرار کنیم !
-اوو باشه
نتونستم حالتو بپرسم انقد بحث کردی سر یه کلمه کوچیک
خوبی
-مگه میشه خوب نباشم وقتی صداتو میشنوم
دلبری هم بلدی بیبی کوچولو من
-اره ددی
فاکککک ، همیشه اینجوری صدام بزن خب ؟!
-چشم ددی جونم
آفرین بچه خوب...
-من رسیدم شرکت بعد از ظهر میبینمت ددی
میبینمت بیبی کوچولو من فعلا
اینم از پارت جدید امیدوارم خوشتون بیاد:)
تهیونگ
از جام بلند شدم رفتم سرویس آب زدم دستو صورتم مسواک زدم و بعد رفتم پایین که صبحونه بخورم
صبح بخیر اوما مهربونممم
-صبح بخیر پسر قشنگم امروز فرق داری با همیشه چیزی شده
وا اوما خوشحال بودن حتما باید دلیل داشته باشه؟!
-نه عزیزم خوشحالم که تورو اینجوری شاد و سرحال میبینم
اوهوم
...
صبحونمو خورم رفتم بالا حاضر بشم که برم شرکت و بعد شرکت با جونگکوک قرار گذاشتیم بریم بیرون
کت و شلوار مشکیمو برداشتم و پوشیدم برای بعدش که با جونگکوک قرار داشتم یه شلوار بگ جین یخی با یه دورس ساده و کفش بالنسیاگا رانر سفید گرافیتی (با اطلاعات کامل گفتم که اگه خواستید سرج کنید و ببینید)
برداشتم و سوار ماشین شدم و راه افتادم سمت شرکت.
نزدیکای شرکت گوشیم زنگ خورد و نگا کردم دیدم جونگکوکه
سلام بیبی ته
-علیک سلام بیبی ته اسم جدیده
اره مث کوکی
-عا فاککک یادم ننداز ولی خب بهت میادددد
خب بیبی هم به تو میاد پسر کوچولو من
-چرا الان پیشم نیستیییی
چون تو باید بری سر کار و منم باید برم پیش شوگا (نقش جدید اضافه کردم)که کمکمون کنه فرار کنیم !
-اوو باشه
نتونستم حالتو بپرسم انقد بحث کردی سر یه کلمه کوچیک
خوبی
-مگه میشه خوب نباشم وقتی صداتو میشنوم
دلبری هم بلدی بیبی کوچولو من
-اره ددی
فاکککک ، همیشه اینجوری صدام بزن خب ؟!
-چشم ددی جونم
آفرین بچه خوب...
-من رسیدم شرکت بعد از ظهر میبینمت ددی
میبینمت بیبی کوچولو من فعلا
اینم از پارت جدید امیدوارم خوشتون بیاد:)
۲.۷k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.