سناریو
وقتی خواهرشونی بیرونی میفهمن با پسر بودی و تو کلاب بودی(درخواستی)
جین:که با پسر بیرون بودی؟
ا.ت:ب..بخشید(ترس)
جین:اخه تو مگه چند ساخته که از این غلطا میکنی ها؟(داد)تا یک ماه بیرون رفتن تعطیل
_____________________
شوگا:(تسلیت میگم همین)
_____________________
جیهوپ:گوشی کارت بانکی لپتاب سریع رو میز من
ا.ت:داداشی قول میدم دیگه تکرار نشه لطفا
جیهوپ:نمیشه سریع
ا.ت:لطفا
جیهوپ:گفتم نه بس دیگه(داد)
____________________
نامجون:پس بگو چرا نمرات انقدر پایین به خاطر این کارات اره(داد)
ا.ت:سکوت
نامجون:با توام جواب منو بده
ا.ت:سکوت
نامجون:تو این طوری آدم نمیشی باید تنبیه شی گوشیتو بده من تا ی ماه حق بیرون رفتن هم نداری فهمیدی؟
__________________
جیمین:(خونه نبود و وقتی بابات فهمید میخواست به حسابت برسه که مامانت زنگ زده بهش امد قضیه زو گفت)ی دلیل منطقی بیار که چرا این کاری کردی؟(عصبی)
ا.ت:دوستام مجبورم کردن باورکن از قصد نبود
جیمین:دور دوستاتو ی خط قرمز بکش بفهمم با اونا در ارتباطی خودت میدونی
___________________
تهیونگ:(داشت میومد خونه که دید با ی لباس خیلی باز داری سوار ماشین میشی که همه دختر هم پسر امد دستتو کشید و ی سیلی بهت زد)از کی تا حالا خود مختار شدی هر غلطی دلت خواس بکنی؟
__________________
کوک:(وحشتناک از دست عصبی بود کون هم زیر سن قانونی بودی هم لباس خیلی بد بود دستتو کشید برد سمت کمپ لباسات)بازش کن
ا.ت:داداش غلط کردم ببخشید
کوک:(آوردت اینجور در کمدو وا کرد هرچی دامن لباس کوتاه داشتی برداشتمو دستتو گرفت بردتت تو حیاط زیر لباسات فندک زد)از این به بعد پیش خودم زندگی میکنی تا از این غلطا نکنی
__________________
درخواستی قبول میشه
حمایت چی پس
جین:که با پسر بیرون بودی؟
ا.ت:ب..بخشید(ترس)
جین:اخه تو مگه چند ساخته که از این غلطا میکنی ها؟(داد)تا یک ماه بیرون رفتن تعطیل
_____________________
شوگا:(تسلیت میگم همین)
_____________________
جیهوپ:گوشی کارت بانکی لپتاب سریع رو میز من
ا.ت:داداشی قول میدم دیگه تکرار نشه لطفا
جیهوپ:نمیشه سریع
ا.ت:لطفا
جیهوپ:گفتم نه بس دیگه(داد)
____________________
نامجون:پس بگو چرا نمرات انقدر پایین به خاطر این کارات اره(داد)
ا.ت:سکوت
نامجون:با توام جواب منو بده
ا.ت:سکوت
نامجون:تو این طوری آدم نمیشی باید تنبیه شی گوشیتو بده من تا ی ماه حق بیرون رفتن هم نداری فهمیدی؟
__________________
جیمین:(خونه نبود و وقتی بابات فهمید میخواست به حسابت برسه که مامانت زنگ زده بهش امد قضیه زو گفت)ی دلیل منطقی بیار که چرا این کاری کردی؟(عصبی)
ا.ت:دوستام مجبورم کردن باورکن از قصد نبود
جیمین:دور دوستاتو ی خط قرمز بکش بفهمم با اونا در ارتباطی خودت میدونی
___________________
تهیونگ:(داشت میومد خونه که دید با ی لباس خیلی باز داری سوار ماشین میشی که همه دختر هم پسر امد دستتو کشید و ی سیلی بهت زد)از کی تا حالا خود مختار شدی هر غلطی دلت خواس بکنی؟
__________________
کوک:(وحشتناک از دست عصبی بود کون هم زیر سن قانونی بودی هم لباس خیلی بد بود دستتو کشید برد سمت کمپ لباسات)بازش کن
ا.ت:داداش غلط کردم ببخشید
کوک:(آوردت اینجور در کمدو وا کرد هرچی دامن لباس کوتاه داشتی برداشتمو دستتو گرفت بردتت تو حیاط زیر لباسات فندک زد)از این به بعد پیش خودم زندگی میکنی تا از این غلطا نکنی
__________________
درخواستی قبول میشه
حمایت چی پس
۵.۲k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.