وقتی رسیدی بجز ماشینای که برای فامیلاتون بود و همیشه میوم
وقتی رسیدی بجز ماشینای که برای فامیلاتون بود و همیشه میومدن ماشینا دیگه ای هم بود رفتی درو زدی و یکی درو باز کرد وارد شدی همه اومده بودن و خب اینگار منتظر تو بودن وقتی وارد شدی همه نگاه ها افتادن به سمت تو یا عتماد به نفس رفتی تو
سلام کردی و یه جا نشستی و سرتو کردی تو گوشی (کاریه که هممون میکنیم😂🔪)
همینجوری داشتی با گوشی ور میرفتی که بابات با صدای بلند گفت ایکو نمیخای گوشیتو بزاری کنار یه ببخشیدی گفتی و گوشی رو گذاشتی کنار
(از زبان ایکو)
بابا گفت برم پیشش رفتم کنارش رو به همه وایستادم که یهو بله همونو پسره گاو کور که دیده بودم
اونم منو دید و یه لبخند زد
ایکو اندر زهن ریدم تو اون لبخندت 😊
بابا رو به من گفت دخترم ایکو ایشون دوستت منن (منظورش بابای پسره است) همونی که همیشه دربارش برات میگفتم
منم گفتم خوشبختم از دیدنتون
بابا رو به پسره گفت ایشونم پسرشونه کائورو
گفتم قبلن دیدمشون ولی خودشونو معرفی نکرده بودن(چه با ادب شد😂🔪)
بابا گفت ببین خترم من و بابای کائورو تصمیم گرفتیم که..............
______________________
پایان پارت دو
سلام کردی و یه جا نشستی و سرتو کردی تو گوشی (کاریه که هممون میکنیم😂🔪)
همینجوری داشتی با گوشی ور میرفتی که بابات با صدای بلند گفت ایکو نمیخای گوشیتو بزاری کنار یه ببخشیدی گفتی و گوشی رو گذاشتی کنار
(از زبان ایکو)
بابا گفت برم پیشش رفتم کنارش رو به همه وایستادم که یهو بله همونو پسره گاو کور که دیده بودم
اونم منو دید و یه لبخند زد
ایکو اندر زهن ریدم تو اون لبخندت 😊
بابا رو به من گفت دخترم ایکو ایشون دوستت منن (منظورش بابای پسره است) همونی که همیشه دربارش برات میگفتم
منم گفتم خوشبختم از دیدنتون
بابا رو به پسره گفت ایشونم پسرشونه کائورو
گفتم قبلن دیدمشون ولی خودشونو معرفی نکرده بودن(چه با ادب شد😂🔪)
بابا گفت ببین خترم من و بابای کائورو تصمیم گرفتیم که..............
______________________
پایان پارت دو
۱.۶k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.