وقتی دستیارش بودی.....
بندر ججو-تحویل محموله ها:
ویو ا/ت:
همینطور که داشتم با شریک معامله مون صحبت می کردم یهو چند تا ماشین گنده ی سیاه جلمون وایساد و چند تا مرد گنده ازش اومدن بیرون
-شت افراد دشمن هستن ا/ت چی کار می کنی؟؟
خوب می دونستم جئون به خاطر قدرتش چقدر دشمن داشت
-واقعا خب من خوب بلدم چجوری باید با مزاحما رفتار کنم آماده ای چان؟؟
-بله لیدی بریم تو کارش...
10 مین بعد:
-تقریبا همه کشته شده بودن به جز اون رئیس پفیوزشون:/
داشتم دنبالش می گشتم که یهو قفسه ی سینم تیر کشید.دستمو گذاشتم و وقتی برداشتم دستم خونی بود فاک....تیر خوردم...
تقریبا دیدم تار شده بود که یهو افتادم زمین و صدای شلیک اومد و دیگه هیچی نفهمیدم.....
ویو چان:
متاسفانه ا/ت تیر خورده بود و بیهوش رو زمین بود در عین نگرانی تونستم اون پیری رو بکشم.برای معامله زنگ زدم به چند تا بادیگارد که محموله ها رو ببرن...به رئیس هم زنگ زدم تا بهش اطلاع بدم ا/ت تیر خورده...
ویو جونگ کوک:
وقتی فهمیدم ا/ت تیر خورده انگار یه سطح آب یخ ریختن رو سرم اما چرا من نگرانش شدم؟؟؟ وای دارم چی میگم .....
سریع به سمت بیمارستان حرکت کردم و دنبال چان بودم وقتی پیداش کردم گفت بردنش اتاق عمل عصبی نشسته بودم رو صندلی و سرم رو بین دستام گرفته بودم و پاهامو به زمین می کوبیدم.....
4 ساعت بعد:
دکتر اومد جونگ کوک سریع از جاش بلند شد و گفت:دکتر چی شد حالش خوبه؟؟؟؟؟
ویو چان:
چه کشته مرده ی این تخم مرغ گندیده هست....ا/ت نترس خودم برات این بانی رو جور می کنم(نکته چان و جونگ کوک هم دوستای صمیمی هستم اما از بچگی یعنی توی یه مدرسه باهم نبودن...)
-حالشون خوبه خداروشکر خطر رفع شد تیر از کنار قلبشون رد شده بود اما اسیب جدی ندیدن.
-هوففففففف خیلی ممنون دکتر خیلی زحمت کشیدین
-خواهش می کنم مراقبشون باشین من رفتم .
-خداحافظ
ایوللللللل تخم مرغ گندیده زنده هست:/
-هان؟؟؟؟؟
-چیزه ....هیچی ولش کن
-خدا شفات بده:/
سئول- بیمارستان سنت ماری(واقعیه رفتم سرچ کردم)
.
.
ادامه دارد ....
خب اینم پارت دوم از این فیک
حمایت و لایک و نظر فراموش نشه:)
ماچ به کلتون:)
ویو ا/ت:
همینطور که داشتم با شریک معامله مون صحبت می کردم یهو چند تا ماشین گنده ی سیاه جلمون وایساد و چند تا مرد گنده ازش اومدن بیرون
-شت افراد دشمن هستن ا/ت چی کار می کنی؟؟
خوب می دونستم جئون به خاطر قدرتش چقدر دشمن داشت
-واقعا خب من خوب بلدم چجوری باید با مزاحما رفتار کنم آماده ای چان؟؟
-بله لیدی بریم تو کارش...
10 مین بعد:
-تقریبا همه کشته شده بودن به جز اون رئیس پفیوزشون:/
داشتم دنبالش می گشتم که یهو قفسه ی سینم تیر کشید.دستمو گذاشتم و وقتی برداشتم دستم خونی بود فاک....تیر خوردم...
تقریبا دیدم تار شده بود که یهو افتادم زمین و صدای شلیک اومد و دیگه هیچی نفهمیدم.....
ویو چان:
متاسفانه ا/ت تیر خورده بود و بیهوش رو زمین بود در عین نگرانی تونستم اون پیری رو بکشم.برای معامله زنگ زدم به چند تا بادیگارد که محموله ها رو ببرن...به رئیس هم زنگ زدم تا بهش اطلاع بدم ا/ت تیر خورده...
ویو جونگ کوک:
وقتی فهمیدم ا/ت تیر خورده انگار یه سطح آب یخ ریختن رو سرم اما چرا من نگرانش شدم؟؟؟ وای دارم چی میگم .....
سریع به سمت بیمارستان حرکت کردم و دنبال چان بودم وقتی پیداش کردم گفت بردنش اتاق عمل عصبی نشسته بودم رو صندلی و سرم رو بین دستام گرفته بودم و پاهامو به زمین می کوبیدم.....
4 ساعت بعد:
دکتر اومد جونگ کوک سریع از جاش بلند شد و گفت:دکتر چی شد حالش خوبه؟؟؟؟؟
ویو چان:
چه کشته مرده ی این تخم مرغ گندیده هست....ا/ت نترس خودم برات این بانی رو جور می کنم(نکته چان و جونگ کوک هم دوستای صمیمی هستم اما از بچگی یعنی توی یه مدرسه باهم نبودن...)
-حالشون خوبه خداروشکر خطر رفع شد تیر از کنار قلبشون رد شده بود اما اسیب جدی ندیدن.
-هوففففففف خیلی ممنون دکتر خیلی زحمت کشیدین
-خواهش می کنم مراقبشون باشین من رفتم .
-خداحافظ
ایوللللللل تخم مرغ گندیده زنده هست:/
-هان؟؟؟؟؟
-چیزه ....هیچی ولش کن
-خدا شفات بده:/
سئول- بیمارستان سنت ماری(واقعیه رفتم سرچ کردم)
.
.
ادامه دارد ....
خب اینم پارت دوم از این فیک
حمایت و لایک و نظر فراموش نشه:)
ماچ به کلتون:)
۷.۰k
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.