دو پارتی لینو:)p1
وقتی بهت خیانت می کنه اما پشیمون میشه 💫
هودی مشکیتو به همراه شلوار لی که طرح های پروانه های در حال پرواز داشت پوشیدی. کلاهتو گذاشتی و کتونی هاتو پوشیدی.
تصمیم گرفته بودی به شرکت لینو بری و غافل گیرش کنی چون این چند وقت تا دیر وقت شرکت بود و زمان زیادی نداشتید که با هم وقت بگذرونید.
شروع به پیاده روی کردی و در بین راه وارد فروشگاهی شدی و مقداری خوراکی خریدی تا اونجا با لینو بخوری.
باد پاییزی شروع شده بود و پوست گرمتو نوازش می کرد.
دوست داشتی تا ابد توی این هوا قدم بزنی و به برگ هایی که روی زمین میریزن نگاه کنی اما می دونستی که وقت نداری. پس به قدم هات سرعت بخشیدی.
بعد از عبور از چند خیابون به مرکز شهر رسیدی و ساختمان چند طبقه رو دیدی. طبقه هاش بسیار زیاد بود و تو هیچ وقت نتونستی طبقه هاشو بشماری.
نفسی عمیق کشیدی و مقابل در ایستادی تا دوربین بالای در تو رو تشخیص بده و در رو باز کنه.
بعد از اینکه در باز شد آروم به اطرافت نگاهی انداختی و متوجه شدی همه کارمندا به کار خودشون مشغولن و انگار خیلی سرشون شلوغه.عجیب هم نبود. پاییز آغاز شده بود و باید کالکشن های پاییزی برای لباس هارو آماده می کردند.
سعی کردی سریع به سمت آسانسور بری تا مشکلی ایجاد نکنی.
پس سریع به سمت آسانسور رفتی.
و طبقه مورد نظر یعنی طبقه 40 رو انتخاب کردی...
هودی مشکیتو به همراه شلوار لی که طرح های پروانه های در حال پرواز داشت پوشیدی. کلاهتو گذاشتی و کتونی هاتو پوشیدی.
تصمیم گرفته بودی به شرکت لینو بری و غافل گیرش کنی چون این چند وقت تا دیر وقت شرکت بود و زمان زیادی نداشتید که با هم وقت بگذرونید.
شروع به پیاده روی کردی و در بین راه وارد فروشگاهی شدی و مقداری خوراکی خریدی تا اونجا با لینو بخوری.
باد پاییزی شروع شده بود و پوست گرمتو نوازش می کرد.
دوست داشتی تا ابد توی این هوا قدم بزنی و به برگ هایی که روی زمین میریزن نگاه کنی اما می دونستی که وقت نداری. پس به قدم هات سرعت بخشیدی.
بعد از عبور از چند خیابون به مرکز شهر رسیدی و ساختمان چند طبقه رو دیدی. طبقه هاش بسیار زیاد بود و تو هیچ وقت نتونستی طبقه هاشو بشماری.
نفسی عمیق کشیدی و مقابل در ایستادی تا دوربین بالای در تو رو تشخیص بده و در رو باز کنه.
بعد از اینکه در باز شد آروم به اطرافت نگاهی انداختی و متوجه شدی همه کارمندا به کار خودشون مشغولن و انگار خیلی سرشون شلوغه.عجیب هم نبود. پاییز آغاز شده بود و باید کالکشن های پاییزی برای لباس هارو آماده می کردند.
سعی کردی سریع به سمت آسانسور بری تا مشکلی ایجاد نکنی.
پس سریع به سمت آسانسور رفتی.
و طبقه مورد نظر یعنی طبقه 40 رو انتخاب کردی...
۳.۷k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.