Part 36
#Part_36
💖🍡🔮👑
آرتااام آرتااام
توی خون آغشته بود پیرهن سفیدش،سرش
توی بغلم گرفتمش
عوضی چرا این کارو کردی
مردم دورم جمع شده بودن با صدای هق هق داد زدم
لطفاً لطفاً زنگ بزنید به آمبولانس لطفاً یکیتون تماس بگیرید
همه تو دستاشون گوشی بود...
طولی نکشید که آمبولانس اومد...کل راه رو زار زدم تا رسیدیم رفت اتاق عمل.. وضعیت اورژانسی بود
_خانم شما همراه آرتام دیانی هستین(حالا نتوستم فامیلی پیدا کنم:))
بلند شدم و به چشای دکتر نگاه کردم
بله حالش خوبه
_وضعیتش خیلی وخیمه
ینی چی؟
_ینی باید مدتی تو کوما بمونه
مثلا چه مدتی
_وقت زیادی لازمه
میتوتم ببینمش
_بله بفرمایید از این طرف
.....با چشای بسته رو تخت بود..فک نمیکردم کارش به اینجا بکشه
گرفتن جلوی اشکام خیلی سخت بود
بیشرف حالت خیلی بده مگه نه؟ باشه،باشه تقصیر من بود،همینطوری گریه میکردم و باهاش حرف میزدم
ویو (سامان)﴿همون که ماهرو رو گرفت دوست آرتام﴾)
از این دخترع،داداشش، زندگیش متنفرم
&سلام کاری داشتین اقا
_اتاق آرتام ریایی
&از فامیلاشون هستید؟
_دوستشم
با مکث نگام کرو و بعد لب باز کرد
&ایشون تو کوماس
بهترین خبر عمرم بود..،حالا وقت انتقام بود
_دکترش کیه؟
&اقای جانبی
مدتی دنبال دکتر بودم تا اینکه پیداش کردم
بعد سلام و خوبی انتقامم رو عملی کردم:
_یه نفر امروز تصادف کرد درسته
~بله..درستع
_یه کاری انجام میدین
~کارتون چیه
_میدونم زیاد پول میگیری اما بهت ۵۶میلیارد بدن چی؟
~بنظر بد نمیاد...
_به اون دخترع که کنارش بود بگو آرتام مرده و یه جسد پیدا کن...تلاش کن فقط نفهمه
ماتِ مات نگام کرد
خدا کنه فقط قبول کنه،قبول کن، قبول کن
بالاخره جواب داد...
💖🍡🔮👑
آرتااام آرتااام
توی خون آغشته بود پیرهن سفیدش،سرش
توی بغلم گرفتمش
عوضی چرا این کارو کردی
مردم دورم جمع شده بودن با صدای هق هق داد زدم
لطفاً لطفاً زنگ بزنید به آمبولانس لطفاً یکیتون تماس بگیرید
همه تو دستاشون گوشی بود...
طولی نکشید که آمبولانس اومد...کل راه رو زار زدم تا رسیدیم رفت اتاق عمل.. وضعیت اورژانسی بود
_خانم شما همراه آرتام دیانی هستین(حالا نتوستم فامیلی پیدا کنم:))
بلند شدم و به چشای دکتر نگاه کردم
بله حالش خوبه
_وضعیتش خیلی وخیمه
ینی چی؟
_ینی باید مدتی تو کوما بمونه
مثلا چه مدتی
_وقت زیادی لازمه
میتوتم ببینمش
_بله بفرمایید از این طرف
.....با چشای بسته رو تخت بود..فک نمیکردم کارش به اینجا بکشه
گرفتن جلوی اشکام خیلی سخت بود
بیشرف حالت خیلی بده مگه نه؟ باشه،باشه تقصیر من بود،همینطوری گریه میکردم و باهاش حرف میزدم
ویو (سامان)﴿همون که ماهرو رو گرفت دوست آرتام﴾)
از این دخترع،داداشش، زندگیش متنفرم
&سلام کاری داشتین اقا
_اتاق آرتام ریایی
&از فامیلاشون هستید؟
_دوستشم
با مکث نگام کرو و بعد لب باز کرد
&ایشون تو کوماس
بهترین خبر عمرم بود..،حالا وقت انتقام بود
_دکترش کیه؟
&اقای جانبی
مدتی دنبال دکتر بودم تا اینکه پیداش کردم
بعد سلام و خوبی انتقامم رو عملی کردم:
_یه نفر امروز تصادف کرد درسته
~بله..درستع
_یه کاری انجام میدین
~کارتون چیه
_میدونم زیاد پول میگیری اما بهت ۵۶میلیارد بدن چی؟
~بنظر بد نمیاد...
_به اون دخترع که کنارش بود بگو آرتام مرده و یه جسد پیدا کن...تلاش کن فقط نفهمه
ماتِ مات نگام کرد
خدا کنه فقط قبول کنه،قبول کن، قبول کن
بالاخره جواب داد...
۱.۶k
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.