بدون تو نمیتونم. پارت10
کوک به شدت تحریک شده بود. رفت سمت ات. ات عبق عبق رفت و خورد به دیوار. کوک محکم لبای اتو میمکید. بعد 20 مین تمومش کرد و اتو براید بغل کرد و برد تو اتاق انداخت رو تخت. اتم تحریک شده بود پس گذاشت کوک هرکاری میخواد بکنه
کوک لباسای خودشو اتو دراورد الان جلوی هم لخت بودن. کوک رفت سمت گردن ات و کیس های دردناک و بنفش میگذاشت. کم کم رفت پایین و پایین تر
ویو ات
کوک خیلی تحریک شده بود و منم تحریک کرد بعد کیسای بنفش و دردناک رفت پایین تر که یهو حس کردم یه چیزی واردم شد. جیغغ خیلی بلندی کشیدم.دی.کشو واردم کرده بود و هی حرکت میداد چند مین بعد عاح و ناله ای که از درد بود به لذت تبدیل شد
ات: عاحح... ددیی
کوک: عااححح.. بیبیی
(از ذهن کثیفتون استفاده کنین😂😈
خلاصه بعد 12راند خسته شدیم و کنارم خوابید...
پرش به صبح
ویو ات
صبح با درد شدیدی بیدار شدم و کوک رو....
کوک لباسای خودشو اتو دراورد الان جلوی هم لخت بودن. کوک رفت سمت گردن ات و کیس های دردناک و بنفش میگذاشت. کم کم رفت پایین و پایین تر
ویو ات
کوک خیلی تحریک شده بود و منم تحریک کرد بعد کیسای بنفش و دردناک رفت پایین تر که یهو حس کردم یه چیزی واردم شد. جیغغ خیلی بلندی کشیدم.دی.کشو واردم کرده بود و هی حرکت میداد چند مین بعد عاح و ناله ای که از درد بود به لذت تبدیل شد
ات: عاحح... ددیی
کوک: عااححح.. بیبیی
(از ذهن کثیفتون استفاده کنین😂😈
خلاصه بعد 12راند خسته شدیم و کنارم خوابید...
پرش به صبح
ویو ات
صبح با درد شدیدی بیدار شدم و کوک رو....
۶.۹k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.