مدرسه جاسوسی
مدرسه جاسوسی
part ⁵
جونگکوک:خیل خب درس و شروع میکنیم همینطور که میدونین شما جاسوس های برتر هستین یعنی تمریناتتون و چیزای دیگه شما نسبت به بقیه دانش اموزا بیشتره پس غر نزنین حدود سه ماه دیگه تابستونه و بقیه دانش اموزا به یه اردو میرن شما ها هم باهاشون میرین ولی شما ماموریت دارین
ایزول:چه ماموریتی
جونگکوک:باید از رئیس جمهور پاریس محافظت کنین
جیا:اما قربان ما هنوز اموزش کافی ندیدیم
جونگکوک:گفتم ۳ ماه وقت دادید خب الانم طرز استفاده از موتور رو یاد میگیرید
هانول:من خودم بلدم
جونگکوک:واقعا؟
هانول :بله
جونگکوک:پس فقط ازت یه ازمون میگیرم برین لباساتونو عوض کن کنین کلاه و موتور هم رنگ لباساتونه
همه:چشم
ایزول:بیا بریم هانول چجوری متور سواری بلدی
هانول:من خیلی موتور سواریو دوست دارم بخاطر همین یادگرفتم
ایزول:ولی من خوشم نمیاد
متورامونو ورداشتیم استاد جئون امد و گفت
جونگکوک:خب هانول سوار متورت شد و اون موانع رو رد کن اگه سالم رسیدی یعنی تو موتور سواریت برای جاسوسی خوبه تو بیشتر روی هدف گیری و سلاح ها تعلیم میبینی
هانول:چشم
سوار متورم شدم ۳ تا حلقه اتیش بود و سه تا کاکتوس و یه جایی بود پر مه بعدشم باید یه پرچمو ورمیداشتم
جونگکوک:خب به صف شید هانول بقیه بچه ها از تو بیشتر تعلیم دیدن پس باهات مسابقه میدن هر کی برنده شه نمرهA مثبت هر کی دوم شه B مثبت و هر کی سوم شه c میگیره فهمیدی؟
هانول:بله قربان
جونگکوک خیل خب شروع کنید....۱.۲.۳
ایزول سریع سبقت گرفت جیا انگار زیاد تو موتور سواری خوب نبود ولی ایزول که از متور سواری خوشش نمیومد خودمو به ایزول رسوندم و گفتم
هانول:تو که میگفتی از موتور سواری خوشت نمیاد
ایزول:تهیونگ اونجاست باید نمره A رو بگیرم خدافظ
من سریع خودمو بهش رسوندم منو ایزول باهم و همزمان به خط پایان رسیدیم و پرچمم دست جفتمون بود
ایزول:هی دوست عزیزم اون مال منه
هانول:نه خیرم مال منه
تهیونگ:شما عالی بودید افرین ایزول و هانول
جونگکوک:هر دوتون نمرهAمیگیرید
ایزول:ممنونم استاد کیم عاممم من برم ناهار بخورم
تهیونگ:منم همینطور میخواین باهم بریم دوشیزه جانگ
ایزول:البته
ایزول احساساتشو مخفی میکرد ولی معلوم بود از درون داره از خوشحالی میترکه استاد جئون خیلی سرد بود ایششش ولی بی ادبیه فکر کنم اگه خودم همینجوری برم ناهار استاد جئون خیلی خوشتیپ و خوشگله ها ولی خیلی سرد رفتار میکنه
هانول:عامم استاد جئون میخواید ما هم باهم ناهار بخوریم؟
جونگکوک:نه(رفت)
هانول:ایششش پسره بی ادب(فیکه فیککک)
امروز ناهار نودل بود خوب بود حداقل ناهارمو گرفتم و مشغول خودن شدم ایزول دیدم که داشت با تهیونگ حرف میزد و میخندید بلخره ارزو کردناش و خوشگل کردناش تموم شد....
part ⁵
جونگکوک:خیل خب درس و شروع میکنیم همینطور که میدونین شما جاسوس های برتر هستین یعنی تمریناتتون و چیزای دیگه شما نسبت به بقیه دانش اموزا بیشتره پس غر نزنین حدود سه ماه دیگه تابستونه و بقیه دانش اموزا به یه اردو میرن شما ها هم باهاشون میرین ولی شما ماموریت دارین
ایزول:چه ماموریتی
جونگکوک:باید از رئیس جمهور پاریس محافظت کنین
جیا:اما قربان ما هنوز اموزش کافی ندیدیم
جونگکوک:گفتم ۳ ماه وقت دادید خب الانم طرز استفاده از موتور رو یاد میگیرید
هانول:من خودم بلدم
جونگکوک:واقعا؟
هانول :بله
جونگکوک:پس فقط ازت یه ازمون میگیرم برین لباساتونو عوض کن کنین کلاه و موتور هم رنگ لباساتونه
همه:چشم
ایزول:بیا بریم هانول چجوری متور سواری بلدی
هانول:من خیلی موتور سواریو دوست دارم بخاطر همین یادگرفتم
ایزول:ولی من خوشم نمیاد
متورامونو ورداشتیم استاد جئون امد و گفت
جونگکوک:خب هانول سوار متورت شد و اون موانع رو رد کن اگه سالم رسیدی یعنی تو موتور سواریت برای جاسوسی خوبه تو بیشتر روی هدف گیری و سلاح ها تعلیم میبینی
هانول:چشم
سوار متورم شدم ۳ تا حلقه اتیش بود و سه تا کاکتوس و یه جایی بود پر مه بعدشم باید یه پرچمو ورمیداشتم
جونگکوک:خب به صف شید هانول بقیه بچه ها از تو بیشتر تعلیم دیدن پس باهات مسابقه میدن هر کی برنده شه نمرهA مثبت هر کی دوم شه B مثبت و هر کی سوم شه c میگیره فهمیدی؟
هانول:بله قربان
جونگکوک خیل خب شروع کنید....۱.۲.۳
ایزول سریع سبقت گرفت جیا انگار زیاد تو موتور سواری خوب نبود ولی ایزول که از متور سواری خوشش نمیومد خودمو به ایزول رسوندم و گفتم
هانول:تو که میگفتی از موتور سواری خوشت نمیاد
ایزول:تهیونگ اونجاست باید نمره A رو بگیرم خدافظ
من سریع خودمو بهش رسوندم منو ایزول باهم و همزمان به خط پایان رسیدیم و پرچمم دست جفتمون بود
ایزول:هی دوست عزیزم اون مال منه
هانول:نه خیرم مال منه
تهیونگ:شما عالی بودید افرین ایزول و هانول
جونگکوک:هر دوتون نمرهAمیگیرید
ایزول:ممنونم استاد کیم عاممم من برم ناهار بخورم
تهیونگ:منم همینطور میخواین باهم بریم دوشیزه جانگ
ایزول:البته
ایزول احساساتشو مخفی میکرد ولی معلوم بود از درون داره از خوشحالی میترکه استاد جئون خیلی سرد بود ایششش ولی بی ادبیه فکر کنم اگه خودم همینجوری برم ناهار استاد جئون خیلی خوشتیپ و خوشگله ها ولی خیلی سرد رفتار میکنه
هانول:عامم استاد جئون میخواید ما هم باهم ناهار بخوریم؟
جونگکوک:نه(رفت)
هانول:ایششش پسره بی ادب(فیکه فیککک)
امروز ناهار نودل بود خوب بود حداقل ناهارمو گرفتم و مشغول خودن شدم ایزول دیدم که داشت با تهیونگ حرف میزد و میخندید بلخره ارزو کردناش و خوشگل کردناش تموم شد....
۵.۸k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.