𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟎
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟎
از زبان یونا
_یونا بیا بریم تو این پاساژه
+باشه
اول رفتیم مزون لباس عروس
چند تا لباس انتخاب کردیم رفتم که بپوشم
اولی رو پوشیدم رفتم دیدم کوک روی مبل جلوی اتاق پرو نشسته و سرش تو گوشیشه
+جونگ کوک چطوره
_خیلی بازه اصلا
بعدیو پوشیدم
_خیلی شلوغه
همینطور میپوشیدم و اون هعیی گیر میداد
_بعدی شونه ها خیلی پیداس
_خیلی سادس
دیگه خسته شده بودم واقعا میخواستم لباسارو بکوبم تو سرم
_یونا این خیلی بهت میاد
+اوفف بلاخره ، پدرمو در اوردی کوک
_ببخشیدا ولی من فقط یه بار قراره داماد بشم
+معمولا این جمله رو دخترا واسه خرید عروسی نمیگن؟
_به هر حال مگه دختر. پسر داره
+خیر
بعد خودش برام کفش، تاج و جواهرات انتخاب کرد
+خوب حالا نوبت لباس توعه
از زبان کوک رفتیم تو یه مغازه یونا هم یه 10 دست کتو شلوار داد دستم
_چخبره همه ی اینارو قراره پرو کنم
+بله
_زیاده
+والا منم یه 20، 30 تایی لباس عروس پرو کردم
_اوففففف
رفتم تو دونه به دونه همرو میپوشیدو
+این زشته
+رنگش کدره
+به لباس من نمیخوره
+زیادی سادس
_وایی یونا جان جدت یکیو انتخاب کن دیگه
+برو بقیرو بپوش
_اوففف
بعدی رو پوشیدم
+زیادی شلوغه
+این یکی خیلی خوبه
_چه عجب خانم پسندیدن
+دلتم بخواد همچین زنه با سلیقه ای داری
_باشه تو خوش سلیقه ولی خوش سلیقگیت داره پارممم میکنه
+انقدر حرف نزن
یه جفت کفش داد دستم
+ اینم به لباست میخوره زود باش حساب کن هزارتا کار داریم
_حساب کردم رفتیم تو ماشین
+خوب مقصد بعدی طلا فروشیه
_رفتیم طلا فروشی
از زبان یونا
داشتیم یکی یکی حلقه هارو تست میکردیم هیچ کدوم به دلم نمیشه یهو چشمم به حلقه های پشت سر یارو خورد
+اون حلقه های پشت سرتونو میارید
طلا فروشه:باشه اما اونا خیلی گرونن
اعصابم خورد شد دادا زدم
+مرتیکه من اراده کنم خودتو به همراه مغازه میخرم الکی گوه نخور
_باشه چرا جوش میاری
یارو حلقه هارو اورد خواستم بزارم دستم که از دستم افتاد
+جونگ کوک حلقم
_چی شد
+حلقم افتاد
_خو یدونه دیگه میخریم
+نه من همینو میخوام
_اوففف
یهو دیدم افتاد جلو پای یارو بهش گفتم حلقمو بده یارو داد بعد از اینکه حساب کردیم اومدیم بیرون و رفتیم تو ماشین
+حلقه هامونو گذاشتیم
_دیگه چی مونده؟
+....
شرط:
لایک 15
از زبان یونا
_یونا بیا بریم تو این پاساژه
+باشه
اول رفتیم مزون لباس عروس
چند تا لباس انتخاب کردیم رفتم که بپوشم
اولی رو پوشیدم رفتم دیدم کوک روی مبل جلوی اتاق پرو نشسته و سرش تو گوشیشه
+جونگ کوک چطوره
_خیلی بازه اصلا
بعدیو پوشیدم
_خیلی شلوغه
همینطور میپوشیدم و اون هعیی گیر میداد
_بعدی شونه ها خیلی پیداس
_خیلی سادس
دیگه خسته شده بودم واقعا میخواستم لباسارو بکوبم تو سرم
_یونا این خیلی بهت میاد
+اوفف بلاخره ، پدرمو در اوردی کوک
_ببخشیدا ولی من فقط یه بار قراره داماد بشم
+معمولا این جمله رو دخترا واسه خرید عروسی نمیگن؟
_به هر حال مگه دختر. پسر داره
+خیر
بعد خودش برام کفش، تاج و جواهرات انتخاب کرد
+خوب حالا نوبت لباس توعه
از زبان کوک رفتیم تو یه مغازه یونا هم یه 10 دست کتو شلوار داد دستم
_چخبره همه ی اینارو قراره پرو کنم
+بله
_زیاده
+والا منم یه 20، 30 تایی لباس عروس پرو کردم
_اوففففف
رفتم تو دونه به دونه همرو میپوشیدو
+این زشته
+رنگش کدره
+به لباس من نمیخوره
+زیادی سادس
_وایی یونا جان جدت یکیو انتخاب کن دیگه
+برو بقیرو بپوش
_اوففف
بعدی رو پوشیدم
+زیادی شلوغه
+این یکی خیلی خوبه
_چه عجب خانم پسندیدن
+دلتم بخواد همچین زنه با سلیقه ای داری
_باشه تو خوش سلیقه ولی خوش سلیقگیت داره پارممم میکنه
+انقدر حرف نزن
یه جفت کفش داد دستم
+ اینم به لباست میخوره زود باش حساب کن هزارتا کار داریم
_حساب کردم رفتیم تو ماشین
+خوب مقصد بعدی طلا فروشیه
_رفتیم طلا فروشی
از زبان یونا
داشتیم یکی یکی حلقه هارو تست میکردیم هیچ کدوم به دلم نمیشه یهو چشمم به حلقه های پشت سر یارو خورد
+اون حلقه های پشت سرتونو میارید
طلا فروشه:باشه اما اونا خیلی گرونن
اعصابم خورد شد دادا زدم
+مرتیکه من اراده کنم خودتو به همراه مغازه میخرم الکی گوه نخور
_باشه چرا جوش میاری
یارو حلقه هارو اورد خواستم بزارم دستم که از دستم افتاد
+جونگ کوک حلقم
_چی شد
+حلقم افتاد
_خو یدونه دیگه میخریم
+نه من همینو میخوام
_اوففف
یهو دیدم افتاد جلو پای یارو بهش گفتم حلقمو بده یارو داد بعد از اینکه حساب کردیم اومدیم بیرون و رفتیم تو ماشین
+حلقه هامونو گذاشتیم
_دیگه چی مونده؟
+....
شرط:
لایک 15
۲.۵k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.