Part8
Part8
من دیگه تنها نیستم....
______________________
کوک در اتاق میسو رو زد
میسو تو بالکن در حال سیگار کشیدن بود که با شنیدن صدای در سیگارش رو خاموش کرد :کیه؟
کوک:منم کوک میتونم بیام تو؟
میسو:اره
کوک اومد داخل نگاهی به اتاق انداخت و اومد کنار میسو رو تخت نشست:میدونی این اتاق قبلا مال کی بوده؟
میسو:نه مال کی بوده
کوک:این اتاق دختری به اسم سانا بود که میشد برادر یونگی و سهون اما مرد اونا عاشق خواهرشون بودن بعد از مرگش سهون تونست به وضعیت عادیش برگرده ولی یونگی نتونست میدونی تو خیلی شبیهشی منظورم ساناست
میسو :اها
کوو:ببینم گیم بلدی؟
میسو :اره خیلی خوبم بلدم تو تابستون کارم فقط بازی کردن بود
کوک:پس دوستات چی؟
میسو:من دوستی ندارم
کوک:چرا
میسو:نمیدونم ولی شاید ایرادی دارم که کسی نزدیکم نمیشه
کوک:کی گفته حالا بد اخلاقی .خببب برای بازی بگم ته و جیمین هم بیان
میسو:اره
کوک در اتاق رو بار کرد و با داد گف:ته جیمینا بیاین بازی اینبار دو به دوعه
ته و جیمین با سرعتی که معلوم نبود از کدوم ناکجاآبادی اورده بودن خودشونو به اتاق میسو رسوندن
جیمین:کی با کی تو تیمه؟
کوک:من با میسوعم چون شاید براش سخت باشه
میسو:ببینم نظرت چیه بعد از بازی گروهی تک نفره من و تو باری کنیم تا ببینیم کی بهتره
کوک:حاضری شرط ببندی؟
میسو:روچی؟
کوک:بازنده باید هرکاری که برنده میگه انجام بده
میسو:قبوله
کوک:چطوره الان بازی کنیم؟
میسو:عالیه
کوک و میسو نشسته بودن و درحال بازی تن به تن بودن میسو رقیب سرسختی بود اما کوک از اون سرسخت تر بود
من دیگه تنها نیستم....
______________________
کوک در اتاق میسو رو زد
میسو تو بالکن در حال سیگار کشیدن بود که با شنیدن صدای در سیگارش رو خاموش کرد :کیه؟
کوک:منم کوک میتونم بیام تو؟
میسو:اره
کوک اومد داخل نگاهی به اتاق انداخت و اومد کنار میسو رو تخت نشست:میدونی این اتاق قبلا مال کی بوده؟
میسو:نه مال کی بوده
کوک:این اتاق دختری به اسم سانا بود که میشد برادر یونگی و سهون اما مرد اونا عاشق خواهرشون بودن بعد از مرگش سهون تونست به وضعیت عادیش برگرده ولی یونگی نتونست میدونی تو خیلی شبیهشی منظورم ساناست
میسو :اها
کوو:ببینم گیم بلدی؟
میسو :اره خیلی خوبم بلدم تو تابستون کارم فقط بازی کردن بود
کوک:پس دوستات چی؟
میسو:من دوستی ندارم
کوک:چرا
میسو:نمیدونم ولی شاید ایرادی دارم که کسی نزدیکم نمیشه
کوک:کی گفته حالا بد اخلاقی .خببب برای بازی بگم ته و جیمین هم بیان
میسو:اره
کوک در اتاق رو بار کرد و با داد گف:ته جیمینا بیاین بازی اینبار دو به دوعه
ته و جیمین با سرعتی که معلوم نبود از کدوم ناکجاآبادی اورده بودن خودشونو به اتاق میسو رسوندن
جیمین:کی با کی تو تیمه؟
کوک:من با میسوعم چون شاید براش سخت باشه
میسو:ببینم نظرت چیه بعد از بازی گروهی تک نفره من و تو باری کنیم تا ببینیم کی بهتره
کوک:حاضری شرط ببندی؟
میسو:روچی؟
کوک:بازنده باید هرکاری که برنده میگه انجام بده
میسو:قبوله
کوک:چطوره الان بازی کنیم؟
میسو:عالیه
کوک و میسو نشسته بودن و درحال بازی تن به تن بودن میسو رقیب سرسختی بود اما کوک از اون سرسخت تر بود
۲.۲k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.