Part9
Part9
من دیگه تنها نیستم....
______________________
اما برنده بازی میسو شد
کوک:یاااا تو تقلب کردی اصلا قبول نیسسسسسس
جیمین:اتفاقا عادلانه ترین بازی بود که دیدم
میسو:خب حالا هر کاری که گفتم باید بکنی
کوک:هوفففف چیکار کنم؟
میسو:میدونی اون شوهر نارنگی یکم پرروعه نظرت درباره دزدیدن زنش و له کردنش چیه؟
جیمین:میسو دیوونه شدی میخوای زن یونگی هیونگ رو به فاخ بدی؟؟؟
ته:میدونی اگه کوک نزدیک زنش بشه هرچی شیرموز تو خونه هست رو میکنه تو کو.....
جیمین:هییی دیگه نمیخواد وارد جزئیات بشی
میسو:اتفاقا برا همین میخوام اینکارو بکنم
ته:چون شیرموز بکنه تو کو....
کوک:تهیونگ شی تو اتاق امشب کارت دارم میخوام ببینم اگه پشمای یونتان سرجاش نبود واکنشت چیه!
ته:نزدیک بچم بشی بم رو میکنم تو جامیوه ای فهمیدی؟
میسو:خب اگه نمیخوای خسارت به بار بیاری اینکارو میکنی ولی یه رحمی بهت میکنم به جای اینکه لهش کنی بزار تو لباسش
کوک:عاهههه باشه قبوله ولی بعد از من حواستون به شیرموزامو بم باشه خب؟؟
میسو:باشه حالا برو پیش اون شوهر نارنگی و زنشو بکن تو کو....
جیمین:میسو از تو انتظار نداشتم
میسو:حالا داشته باش
جیمین:صحیح😶👍🏻
........
میسو و ته و جیمین پشت دیوار آشپز خونه به ترتیب خم شده بودن و به کوک که داشت با استرس در یخچال رو باز میکرد نگاه میکردن
کوک یه گوه خوردم خاصی که بخاطر پیشنهاد با میسو تو صورتش بود در یخچال رو باز کرد و یه نارنگی با احتیاط کامل برداشت و تو پیرهنش قایم کرد و به طرف اون ۳تا دوید.
کوک:خب الان خوابه باشه برا بعد چطوره؟😃
میسو: چه خوب چون هنوز با این نارنگی کار دارم
ته:چه نقشه ای توکلته؟
میسو:یخ دارین
ته:اره چطور؟
میسو:یه ظرف پر یخ میخوام
جیمین:میشه بگی میخوای چیکار کنی؟
میسو:میبینی.
من دیگه تنها نیستم....
______________________
اما برنده بازی میسو شد
کوک:یاااا تو تقلب کردی اصلا قبول نیسسسسسس
جیمین:اتفاقا عادلانه ترین بازی بود که دیدم
میسو:خب حالا هر کاری که گفتم باید بکنی
کوک:هوفففف چیکار کنم؟
میسو:میدونی اون شوهر نارنگی یکم پرروعه نظرت درباره دزدیدن زنش و له کردنش چیه؟
جیمین:میسو دیوونه شدی میخوای زن یونگی هیونگ رو به فاخ بدی؟؟؟
ته:میدونی اگه کوک نزدیک زنش بشه هرچی شیرموز تو خونه هست رو میکنه تو کو.....
جیمین:هییی دیگه نمیخواد وارد جزئیات بشی
میسو:اتفاقا برا همین میخوام اینکارو بکنم
ته:چون شیرموز بکنه تو کو....
کوک:تهیونگ شی تو اتاق امشب کارت دارم میخوام ببینم اگه پشمای یونتان سرجاش نبود واکنشت چیه!
ته:نزدیک بچم بشی بم رو میکنم تو جامیوه ای فهمیدی؟
میسو:خب اگه نمیخوای خسارت به بار بیاری اینکارو میکنی ولی یه رحمی بهت میکنم به جای اینکه لهش کنی بزار تو لباسش
کوک:عاهههه باشه قبوله ولی بعد از من حواستون به شیرموزامو بم باشه خب؟؟
میسو:باشه حالا برو پیش اون شوهر نارنگی و زنشو بکن تو کو....
جیمین:میسو از تو انتظار نداشتم
میسو:حالا داشته باش
جیمین:صحیح😶👍🏻
........
میسو و ته و جیمین پشت دیوار آشپز خونه به ترتیب خم شده بودن و به کوک که داشت با استرس در یخچال رو باز میکرد نگاه میکردن
کوک یه گوه خوردم خاصی که بخاطر پیشنهاد با میسو تو صورتش بود در یخچال رو باز کرد و یه نارنگی با احتیاط کامل برداشت و تو پیرهنش قایم کرد و به طرف اون ۳تا دوید.
کوک:خب الان خوابه باشه برا بعد چطوره؟😃
میسو: چه خوب چون هنوز با این نارنگی کار دارم
ته:چه نقشه ای توکلته؟
میسو:یخ دارین
ته:اره چطور؟
میسو:یه ظرف پر یخ میخوام
جیمین:میشه بگی میخوای چیکار کنی؟
میسو:میبینی.
۱.۳k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.