*ویو نویسنده*
*ویو نویسنده*
پسرا رسیدن و چمدوناشونو باز کردن و جا هاشونو انتخاب کردن
و چون 7نفر نمیتونستن تو یه خونه جنگلی باشن 2تا خونه اجاره کردن! نامجون، شوگا و جین تو خونه بالایی که یکم با خونه پایینی فاصله داشت مستقل شدن و جیهوپ، جیمین ، جونگ کوک و تهیونگ تو خونه پایینی مستقل شدن.
و خونه جنگلی با دریا فاصله کمی داشت و پسرا میتونستن برای هوا خوری برن دریا.
*پرش زمانی به شب و موقع شام*
نامجون:وقتی با پسرا برنامه ریزی کردیم و به زبان ساده تر تقسیم کار کردیم، کارمون راحت تر شد
هرکی چه تو خونه بالایی چه خونه پایینی وظایف خاصی و داشتن
موقع شام و بود همه گشنه بودیم
قرار بود جیمین و شوگا میز و بچینن و من(نامجون )و کوک و جین اشپزی کنیم و جیهوپ و تهیونگ ظرف بشورن
*زمان خواب*
جین:شوگا
کله پوک خوابالو
شوگا:هااااا؟ دوباره نصفه شبی بیدارم کردی
جین:میدونستی اگه صفر، هشت و ببینه بهش چی میگه؟
شوگا:چی میگه؟
جین:میگه کمربند خوشگلی داری(😔🤣🤌 )
شوگا:خدا شفات بده خیر سرت بزرگتر گروهی
جین:اگه این جوکای من نباشه شما سکته میکنید که
شوگا:اره ولی الان بگیر بخواب
جین:باشه اصن شب بخیر
*پرش زمانی به صبح و بعد صبحانه*
*ویو نویسنده*
بعد از صبحانه و یکم حرف زدن پسرا تصمیم گرفتن برن ماهیگیری برای خوشگذرونی... اما کی ماهیگیری بلده؟معلومه که جین، اما بقیه بلد نبودن پس باید جین به بقیه یاد میداد.
شرط برای پارت بعد:25لایک و 30 کامنت✅
پسرا رسیدن و چمدوناشونو باز کردن و جا هاشونو انتخاب کردن
و چون 7نفر نمیتونستن تو یه خونه جنگلی باشن 2تا خونه اجاره کردن! نامجون، شوگا و جین تو خونه بالایی که یکم با خونه پایینی فاصله داشت مستقل شدن و جیهوپ، جیمین ، جونگ کوک و تهیونگ تو خونه پایینی مستقل شدن.
و خونه جنگلی با دریا فاصله کمی داشت و پسرا میتونستن برای هوا خوری برن دریا.
*پرش زمانی به شب و موقع شام*
نامجون:وقتی با پسرا برنامه ریزی کردیم و به زبان ساده تر تقسیم کار کردیم، کارمون راحت تر شد
هرکی چه تو خونه بالایی چه خونه پایینی وظایف خاصی و داشتن
موقع شام و بود همه گشنه بودیم
قرار بود جیمین و شوگا میز و بچینن و من(نامجون )و کوک و جین اشپزی کنیم و جیهوپ و تهیونگ ظرف بشورن
*زمان خواب*
جین:شوگا
کله پوک خوابالو
شوگا:هااااا؟ دوباره نصفه شبی بیدارم کردی
جین:میدونستی اگه صفر، هشت و ببینه بهش چی میگه؟
شوگا:چی میگه؟
جین:میگه کمربند خوشگلی داری(😔🤣🤌 )
شوگا:خدا شفات بده خیر سرت بزرگتر گروهی
جین:اگه این جوکای من نباشه شما سکته میکنید که
شوگا:اره ولی الان بگیر بخواب
جین:باشه اصن شب بخیر
*پرش زمانی به صبح و بعد صبحانه*
*ویو نویسنده*
بعد از صبحانه و یکم حرف زدن پسرا تصمیم گرفتن برن ماهیگیری برای خوشگذرونی... اما کی ماهیگیری بلده؟معلومه که جین، اما بقیه بلد نبودن پس باید جین به بقیه یاد میداد.
شرط برای پارت بعد:25لایک و 30 کامنت✅
۱۱.۳k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.