شادی
شادی
part 3
ا.ت : با خودش . دوساعت گذشت ولی نمیدونم چرا نمیرسیم . خستگی هام دارن خستگی تولید میکنن . آه یاه. وایسااااا بهتره از این پسره که اسمش جونگ کوکه بپرسم . چه کنم مجبورم ولی راستی جدا از این کینه ای که بهش گرفتم همشون کراش و هاتن حال ولش
ا.ت : اهم اهم آقای جونگ کوک
جونگ کوک : انگاری خانوم خوشگله سوالی داره بپرس
ا.ت : می خواستم بگم ۱ منو خانوم خوشگله صدا نزن ۲ کی میرسیم
جونگ کوک: ۱ . دوست دارم تو کار نداشته باش
۲. رسیدیم
ا.ت : (یواش زیر لب ) کگگگگگگ
جونگ کوک : چی گفتی ؟
ا.ت : اهم هچی
جونگ کوک : خب دیگه بچه ها دختر ها رو بردارید رسیدیم .
جونگ کوک : بزا بلندت کنم بریم
ا.ت : تو غل.... یعنی نمی خوام بازم کن بیام
جونگ کوک : نمیشه دیگه الان بغلت میکنم خب آها بریم .
ا.ت : آییییییی چته درد داشت
جونگ کوک : می خوای بوست کنم خوب شی ؟
ا.ت : نههههههههه ! خوب شد خوب شد
جونگ کوک : ( خنده ) باشه
( رفتن تو ویلا)
جونگ کوک : بچه ها دخترا رو بزارید رو مبل
اعضا : باشه
ا.ت : واییییییییییی نرگس بیدار شدی پاشو پاشو
نرگس : ا.ت کلی ازت سوال دارما ولی یه چیزی سرم خیلی درد میکنه
ا.ت : ببین یادت میاد که زدن تو سرمون بعد گذاشتنمون تویه ون آوردنمون تویه ویلاشون الان دارن چیزی میگن و می خورن
نرگس : آییی سرم اره یادم اومد چه بدم زدن بیشعورا
ترنم : آیییییییی
ا.ت : هیسسسس ببند دهان را
ترنم : باشه ولی من همه حرفاتونو شنیدم نیاز به توضیح نیس
ا.ت : اوک. ولی بچه ها رو بیدار کن به اونام بگو
ترنم : باش
part 3
ا.ت : با خودش . دوساعت گذشت ولی نمیدونم چرا نمیرسیم . خستگی هام دارن خستگی تولید میکنن . آه یاه. وایسااااا بهتره از این پسره که اسمش جونگ کوکه بپرسم . چه کنم مجبورم ولی راستی جدا از این کینه ای که بهش گرفتم همشون کراش و هاتن حال ولش
ا.ت : اهم اهم آقای جونگ کوک
جونگ کوک : انگاری خانوم خوشگله سوالی داره بپرس
ا.ت : می خواستم بگم ۱ منو خانوم خوشگله صدا نزن ۲ کی میرسیم
جونگ کوک: ۱ . دوست دارم تو کار نداشته باش
۲. رسیدیم
ا.ت : (یواش زیر لب ) کگگگگگگ
جونگ کوک : چی گفتی ؟
ا.ت : اهم هچی
جونگ کوک : خب دیگه بچه ها دختر ها رو بردارید رسیدیم .
جونگ کوک : بزا بلندت کنم بریم
ا.ت : تو غل.... یعنی نمی خوام بازم کن بیام
جونگ کوک : نمیشه دیگه الان بغلت میکنم خب آها بریم .
ا.ت : آییییییی چته درد داشت
جونگ کوک : می خوای بوست کنم خوب شی ؟
ا.ت : نههههههههه ! خوب شد خوب شد
جونگ کوک : ( خنده ) باشه
( رفتن تو ویلا)
جونگ کوک : بچه ها دخترا رو بزارید رو مبل
اعضا : باشه
ا.ت : واییییییییییی نرگس بیدار شدی پاشو پاشو
نرگس : ا.ت کلی ازت سوال دارما ولی یه چیزی سرم خیلی درد میکنه
ا.ت : ببین یادت میاد که زدن تو سرمون بعد گذاشتنمون تویه ون آوردنمون تویه ویلاشون الان دارن چیزی میگن و می خورن
نرگس : آییی سرم اره یادم اومد چه بدم زدن بیشعورا
ترنم : آیییییییی
ا.ت : هیسسسس ببند دهان را
ترنم : باشه ولی من همه حرفاتونو شنیدم نیاز به توضیح نیس
ا.ت : اوک. ولی بچه ها رو بیدار کن به اونام بگو
ترنم : باش
۳.۰k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.