بدون تو نمیتونم. پارت 9
ویو یه ریم
اروم یونارو براید بغل کردم داشتم سمت عمارت باباش حرکت میکردم که حس کردم یچیزی داره میریزه
یه لحظه خون دیدم خیلی ترسیدم ولی بعدش فهمیدم از کجا میریزه خندم گرفت. یونا غرق در خواب بود.
یونا رو بردم توی ماشینم گذاشتم و خودم رفتم به بقیه بگم. نگفتم یونا پ.ر.ی.و.د شده.
یه ریم: ببخشید.... میشه بریم یکم دور دور؟
کوک: بخدا دخترمممم چیزیش...
ات پرید وسط حرفش
ات: من بهت اعتماد دارم عزیزم برین.
یه ریم: ممنون
رفت سوار ماشین و دید همینجور ازش خون میره.
یه ریم: ماشینم داره به..... میره😂😂
ماشینو روشن کرد و سمت یه مغازه رفت و پد بهداشتی خرید. اومد تو ماشین.
یه ریم: عشقم؟ زندگیم؟ یونا جونم؟(چندشششششششش)
یونا: ب.. بله؟(خوابالود)
یه ریم: درد نداری؟
یونا: نه... چرا؟.... آخ... دلممم
یه ریم: بیا این پدو بگیر برو سرویس بهداشتی عمومی بزار.
یونا از خجالت سرخ شد و سرشو انداخت پایین و دید ماشین به......... رفته.
یونا: چ... چرا اوردیم اینجا... ما... ماشینتتت
یه ریم: چون دوست ندارم داداشم و بقیه ببینن.
یونا: مم. ـ. نون
یه ریم: برو عوض کن
یونا: با.... باشه
یونا در ماشینو باز کرد
یه ریم: وایساااا
یونا: بل.... بله؟
یه ریم رفت از پشت ماشین یه پتو آورد و دور یونا پیچید
یه ریم: لباستو دیدی؟ پره خونه
یونا: خجاااالتتتت
یه ریم دست یونا رو گرفت و سمت سرویس بهداشتی کشید.
یونا: خودم میرم(خجالت)
یه ریم: نگران نباش باهات نمیاد داخل(خنده)
یونا: تک خنده
یونا رفت داخل سرویس بهداشتی
بعد چند مین اومد بیرون...
یه ریم: خوبی؟
یونا: ار... آره... آره خو... بم
یه ریم: از حرف نزدنت و دستی که رو دلته مشخصه...
یونا: آیییی... من.... خو..... بم
یه ریم: بیا کولت کنم ببرمت تو ماشین
یونا: نه خودم میام
یه ریم: خودت خواستیاا... درضمن... یکم صمیمی شوو... من شوهر آیندتمااا
یونا اروم خندید
یونا: چی؟
یه ریم: حالا که خودت میتونی بیای بیا
یه ریم تند تند رفت سمت ماشین و یونا اروم و خم شده و پر از درد بزور داشت راه میرفت و بالاخره رسید به ماشین و سوار شد
یونا: میشه صمیمی شم؟
یه ریم: این اجازه نمیخواد
یونا: چرا اومدی سمت ماشین منو تنها گذاشتی؟؟؟؟(با مشت زد تو بازوش)
یه ریم: آخ... خودت گفتیییی
یونا: ولی دخترا همیشه برعکسشو میگننن
یه ریم: ببخشید... باشه؟
یونا سرشو برگردوند
یه ریم: میبرمت خونه بدون لباس تا بفهمی نباید با من شوخی کنی
یونا: منم دقیقا شب اولی که پیشنهاد دادی کات میکنممم
یه ریم: چیییییی؟
یونا: من خیلی لوسمممم
یه ریم: شیرینکم؟
یونا سرشو برگردوند سمت شیشه دوباره
یه ریم: نفسکم؟
یونا: از دلم در بیارر(قهر و لوس)
یه ریم: چشمممم فقط تو خوب باشش
یونا: ایشششششش
یه ریم رفت سمت یه مرکز خرید... اول خودش رفت و یه لباس خرید تا یونا بپوشه
یه ریم: عشقم بپوشش
یونا: نوموخام
اروم یونارو براید بغل کردم داشتم سمت عمارت باباش حرکت میکردم که حس کردم یچیزی داره میریزه
یه لحظه خون دیدم خیلی ترسیدم ولی بعدش فهمیدم از کجا میریزه خندم گرفت. یونا غرق در خواب بود.
یونا رو بردم توی ماشینم گذاشتم و خودم رفتم به بقیه بگم. نگفتم یونا پ.ر.ی.و.د شده.
یه ریم: ببخشید.... میشه بریم یکم دور دور؟
کوک: بخدا دخترمممم چیزیش...
ات پرید وسط حرفش
ات: من بهت اعتماد دارم عزیزم برین.
یه ریم: ممنون
رفت سوار ماشین و دید همینجور ازش خون میره.
یه ریم: ماشینم داره به..... میره😂😂
ماشینو روشن کرد و سمت یه مغازه رفت و پد بهداشتی خرید. اومد تو ماشین.
یه ریم: عشقم؟ زندگیم؟ یونا جونم؟(چندشششششششش)
یونا: ب.. بله؟(خوابالود)
یه ریم: درد نداری؟
یونا: نه... چرا؟.... آخ... دلممم
یه ریم: بیا این پدو بگیر برو سرویس بهداشتی عمومی بزار.
یونا از خجالت سرخ شد و سرشو انداخت پایین و دید ماشین به......... رفته.
یونا: چ... چرا اوردیم اینجا... ما... ماشینتتت
یه ریم: چون دوست ندارم داداشم و بقیه ببینن.
یونا: مم. ـ. نون
یه ریم: برو عوض کن
یونا: با.... باشه
یونا در ماشینو باز کرد
یه ریم: وایساااا
یونا: بل.... بله؟
یه ریم رفت از پشت ماشین یه پتو آورد و دور یونا پیچید
یه ریم: لباستو دیدی؟ پره خونه
یونا: خجاااالتتتت
یه ریم دست یونا رو گرفت و سمت سرویس بهداشتی کشید.
یونا: خودم میرم(خجالت)
یه ریم: نگران نباش باهات نمیاد داخل(خنده)
یونا: تک خنده
یونا رفت داخل سرویس بهداشتی
بعد چند مین اومد بیرون...
یه ریم: خوبی؟
یونا: ار... آره... آره خو... بم
یه ریم: از حرف نزدنت و دستی که رو دلته مشخصه...
یونا: آیییی... من.... خو..... بم
یه ریم: بیا کولت کنم ببرمت تو ماشین
یونا: نه خودم میام
یه ریم: خودت خواستیاا... درضمن... یکم صمیمی شوو... من شوهر آیندتمااا
یونا اروم خندید
یونا: چی؟
یه ریم: حالا که خودت میتونی بیای بیا
یه ریم تند تند رفت سمت ماشین و یونا اروم و خم شده و پر از درد بزور داشت راه میرفت و بالاخره رسید به ماشین و سوار شد
یونا: میشه صمیمی شم؟
یه ریم: این اجازه نمیخواد
یونا: چرا اومدی سمت ماشین منو تنها گذاشتی؟؟؟؟(با مشت زد تو بازوش)
یه ریم: آخ... خودت گفتیییی
یونا: ولی دخترا همیشه برعکسشو میگننن
یه ریم: ببخشید... باشه؟
یونا سرشو برگردوند
یه ریم: میبرمت خونه بدون لباس تا بفهمی نباید با من شوخی کنی
یونا: منم دقیقا شب اولی که پیشنهاد دادی کات میکنممم
یه ریم: چیییییی؟
یونا: من خیلی لوسمممم
یه ریم: شیرینکم؟
یونا سرشو برگردوند سمت شیشه دوباره
یه ریم: نفسکم؟
یونا: از دلم در بیارر(قهر و لوس)
یه ریم: چشمممم فقط تو خوب باشش
یونا: ایشششششش
یه ریم رفت سمت یه مرکز خرید... اول خودش رفت و یه لباس خرید تا یونا بپوشه
یه ریم: عشقم بپوشش
یونا: نوموخام
۵.۲k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.