باز باران...
باز باران...
نه نگویید با ترانه...
می سرایم این ترانه جور دیگر...
باز باران بی ترانه...
دانه دانه...
میخورد بر بام خانه...
یادم آید روز باران...
پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین،دل شکسته،اشک ریزان...
عاشقی سر خورده بودم...
می دریدم قلب خود را
دور میگشتی تو از من
با دو چشم خیس و گریان
می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه....
پر بهانه....
زود برگردی به خانه...
یادت آید هستی من؟
آن دل تو جار میزد این ترانه...
باز باران...
باز گردم من به خانه...
نه نگویید با ترانه...
می سرایم این ترانه جور دیگر...
باز باران بی ترانه...
دانه دانه...
میخورد بر بام خانه...
یادم آید روز باران...
پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین،دل شکسته،اشک ریزان...
عاشقی سر خورده بودم...
می دریدم قلب خود را
دور میگشتی تو از من
با دو چشم خیس و گریان
می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه....
پر بهانه....
زود برگردی به خانه...
یادت آید هستی من؟
آن دل تو جار میزد این ترانه...
باز باران...
باز گردم من به خانه...
۱.۸k
۱۹ آذر ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.