هر وقت قصد می کنم دیگر از تو ننویسم
هر وقت قصد میکنم دیگر از تو ننویسم
باران میبارد ..
نغمهای زمزمه میشود
کسی از تو میپرسد
خاطرهای جان میگیرد !
و من در کشاکش این نبرد نابرابر
همیشه مغلوب میشوم
نبودنت درد میکند!
درست مثل روز اول ...
شایدم کمی بیشتر
من به دستهای خالیام خیره میشوم
و در ناباوریهای بیرحمانهی تمام روزهای نبودنت
دستهای خالیام ... جای خالیات ... نبودنت
و این پاهای خستهی بیپرسه درد میگیرد ...
باران میبارد ..
نغمهای زمزمه میشود
کسی از تو میپرسد
خاطرهای جان میگیرد !
و من در کشاکش این نبرد نابرابر
همیشه مغلوب میشوم
نبودنت درد میکند!
درست مثل روز اول ...
شایدم کمی بیشتر
من به دستهای خالیام خیره میشوم
و در ناباوریهای بیرحمانهی تمام روزهای نبودنت
دستهای خالیام ... جای خالیات ... نبودنت
و این پاهای خستهی بیپرسه درد میگیرد ...
۳۰۹
۰۸ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.