روزی یک پسر جوان رییس سرخ پوستا میشود..
روزی یک پسر جوان رییس سرخ پوستا میشود..
روزی سرخ پوستها به نزد ان میروند و از او سوال میکنند
هوا در چند روز اینده چجوری است؟؟
پسر جوان میگوید هیزم جمع کنید!
و بعد به هواشناسی زنگ میزند و حال و هوای چند روز اینده را
میپرسد
هواشناس میگود سرما!!
پسر جوان به سرخ پوستها میگوید که بیشتر هیزم جمع کنند
و برای تاکید دوباره به هواشناس زنگ میزند و از ان میپرسد که
ایا مطمئن هست؟؟
هواشناس میگوید بله مطمئن هستم!
پسر جوان به سرخ پوستها میگوید که خیلی بیشتر از قبل هیزم جمع کنند
و برای بار سوم پسرک به هواشناس برای اطمینان زنگ میزند
هواشناس میگوید:
بزار اینطور برایت تعریف کنم....
یک سرمای نا گذیر!!!!
پسرک میپرسد که شما از کجا میدانید؟؟؟؟؟
هواشناس میگود:
اخه سرخ پوستا دیوانه وار دارن هیزم جمع میکنن :-/////
روزی سرخ پوستها به نزد ان میروند و از او سوال میکنند
هوا در چند روز اینده چجوری است؟؟
پسر جوان میگوید هیزم جمع کنید!
و بعد به هواشناسی زنگ میزند و حال و هوای چند روز اینده را
میپرسد
هواشناس میگود سرما!!
پسر جوان به سرخ پوستها میگوید که بیشتر هیزم جمع کنند
و برای تاکید دوباره به هواشناس زنگ میزند و از ان میپرسد که
ایا مطمئن هست؟؟
هواشناس میگوید بله مطمئن هستم!
پسر جوان به سرخ پوستها میگوید که خیلی بیشتر از قبل هیزم جمع کنند
و برای بار سوم پسرک به هواشناس برای اطمینان زنگ میزند
هواشناس میگوید:
بزار اینطور برایت تعریف کنم....
یک سرمای نا گذیر!!!!
پسرک میپرسد که شما از کجا میدانید؟؟؟؟؟
هواشناس میگود:
اخه سرخ پوستا دیوانه وار دارن هیزم جمع میکنن :-/////
۴۱۳
۲۵ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.