میدونی یه روز یکی میاد پیشت که هواتو داره یکی که وقتی از

میدونی یه روز یکی میاد پیشت که هواتو داره یکی که وقتی از همه چیز ناامیدی و هیچ راهی نداری اون یه راه واسه نجاتت پیدا میکنه.یکی که پاش بیوفته جونشم برات میده.بهت نمیگه چقدر دوست داره اخه خجالتیه ولی وقتی به چشماش نگاه میکنی همه چی رو میفهمی.ولی تو راهشو بلدنیستی.تجربشو نداشتی.عاشقی نکردی.دلشو میشکنی ناراحتش میکنی مریضش میکنی اونم ازت میگذره اخه اولین باره که دلش میشکنه.دیونه میشی کلافه میشی وقتی که اون نیست.هیچی سرجاش نیست ثانیه ها برات عین ساعت میگذره طلاقت نمیاری وقتی توی تب میسوزه بهش میگی بمون پیشم اگه تو نباشی تو این شهر سرد جای ندارم.اون بازم میمونه با تمومه دردی که کشیده عاشقتر از همیشه وابسته تر از همیشه.ولی تو یه شب دلت میلرزه واسه یکی دیگه یکی که بهت نمیخوره یکی که واست مثله اون نیست یکی که هوسه نه علاقه ..کسی که تازه به خاطرت سرپا شده زل میزنی به چشماشو دروغ میگی .همه از خود گذشتگیاش از یادت میره .همونی که به خاطرت از ابروش گذشته بود.یه روز فهمید که چه بلایی سرش اوردی. باورکن باوررکن این از خیانت هم بدتره .لعنت به همه اونای که به عشقه پاکه خیلیا ظلم کردن ...