عشق جان

عشق جان
نفس جان
عزیز دل مایی
در دور ترین نقطه این جهانم باشی عاشقتم می مانم تمام عمرم را به فدایت خواهم کردم
عشق جان ازهم دوریم سال هاست از هم خبری نداریم
نفس جان این عشق حتی از دور هم جذابه
عمر من ثانیه ثانیه باتو عاشقی کردم
این عشق تمام شد اما هنوزم عاشقت هستم
عشق جان دلتنگتم
موهایت سفید شده پنج سال دوری کم نیست اما از دور خبر حالت را دارم
عشق جان خیالت راحت کسی جایت را درقلبم نگرفته
عشق جان شکسته شدی مرد من زیبای من اما هنوزم خریدار داری
خود خریدار این همه شکستگیم
جان من عمرمن عشق من جان جانان من
دوست داشتم ودارم فراموش نکردم این عشق جذاب را
جذاب من هستی من
عشق را درتو دیدم تا ابد در وجودم ماند
عشق جان دوری خیلی دوری اما نفسم به نفس هایت بسته
نفس به خنده هایت بسته
عشق جان رفتم تا ازدور خوشبختیت را ببینم
عشق جان جان من ماه زیبای من نفس جان تک ستاره آسمان من دوست دارم
کاش میشد دوباره ببینمت رفع دلتنگی شود
۱۴۰۱/۸ ۲۳
ساعت ۱۲:۵۵
دلنوشته
برای مخاطب زندگیم که خوشی او خوشی من است پنج سال کم نیست ولی خاطرات هرگز فراموش نمیشوند...
حتی آدم های زیادی در زندگیت بیان باز هم عشق او هرگز فراموش شدنی نیست...
برای او برای قلبم برای خاطراتم....
تمام شد اما فراموش کردنی نیست
وقتی ۱۰تیر تولدم تبریک گفت فهمیدم که هرگز فراموش کردنی نیست اون همه دوست داشتن ولی قسمت عشق ما در رسیدن نبود در جدایی بود...