پارت⁹

پارت⁹
موضوع: عشق همیشگی من(:


+ الو؟!
ناشناس: خوب گوش کن ببین چی میگم
ایندفعه نزدم زنتو نکشتم... اگه کاری که میگم رو بکنی شاید زندش گذاشتم

+ تو دیگه کی هستی ببین اگه...

ناشناس: باید هر چی میخوام رو بهم بدی... تا عشقتو زنده بزارم در غیر این صورت میکشمش

+ الو الو!!!
+لعنت... لعنت!!!!

ویو کوک
ترسیدم بلایی سر ا.ت بیاد زود خودمو رسوندم بیمارستان که پیش ا.ت باشم
بعد از دوساعت دوباره همون شماره ناشناس زنگ زد
بدون اینکه بزاره من حرفی بزنم گفت

ناشناس: ببین برای اینکه تو و عشقت زنده بمونین باید تمامی اون دارایی که از پدرت بهت میرسه رو بدی به من

+ مرتیکه آشغال اگه پیدات کنم زندت نمیزارم!!!!

ویو کوک
...چرا اوضاع داره اینجور پیش میره... لعنت!!!!! لعنت!!!!!

پنج روز بعد
توی این پنج روز دیگه تماسی از اون ناشناس نداشتم هر روز پیگیری میکردم که ردی ازش پیدا کنم دوربین های روز کنسرت رو چک کردم و دیدمش اما صورتش کاملا پوشیده و بود.. هیچی معلوم نبود...اما امیدوارم بودم که بتونم پیداش کنم.... رفتم کارای ا.ت رو انجام بدم دیگه کامل خوب شده بود

همه کارا رو انجام دادم رفتم ا.ت رو ببرم وارد اتاق شدم که دیدم ا.ت نیسش
تمام بیماستان رو گشتم اما پیداش نکردم
گوشیم زنگ خورد اما ناشناس بود

+ الو؟!!


شرایط پارت بعدی
لایک: ۲٠
کامنت: 100