عاشقانه
شب میان شهر رخنه کرده است
کوچه غرق در سکوتِ مبهمی ست
خواب،
از نگاه خسته ام فرار می کند
خیره خیره ماه را نگاه می کنم
و فکر می کنم به بودنت
که بهترین بهانه ی نفس کشیدن است
به چشم های پر فروغ مهربان تو
که تا نهایت جهان
دلیل شعر گفتن است
به دفترم که با قلم
قرار عاشقانه بسته است
به واژه های نوبرانه ی سپید
فکر می کنم به حرف های ساده ی عمیق
به عین و شین و قاف
فکر می کنم به عشق
فکر می کنم به تو ...
کوچه غرق در سکوتِ مبهمی ست
خواب،
از نگاه خسته ام فرار می کند
خیره خیره ماه را نگاه می کنم
و فکر می کنم به بودنت
که بهترین بهانه ی نفس کشیدن است
به چشم های پر فروغ مهربان تو
که تا نهایت جهان
دلیل شعر گفتن است
به دفترم که با قلم
قرار عاشقانه بسته است
به واژه های نوبرانه ی سپید
فکر می کنم به حرف های ساده ی عمیق
به عین و شین و قاف
فکر می کنم به عشق
فکر می کنم به تو ...
۴۹.۰k
۰۳ آذر ۱۴۰۱