دقت ظریف در خلقت انسان
مراد از «بَلَىٰ قَادِرِينَ عَلَىٰ أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ» سوره قیامت چیست؟
بَلَىٰ قَادِرِينَ عَلَىٰ أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ ﴿٤﴾
چرا در حالی که تواناییم که [خطوط] سر انگشتانش را درست و نیکو بازسازی کنیم، (۴)
خداوند میتواند سرانگشتان و یا استخوانهای انگشتان انسان را به همان صورتی که در دنیا بود، باز آفرینی کند.
خدا میتواند انسان را به صورت بهائم و حیوانات در بیاورد، حال چطور نتواند او را به صورت خلقت اولیهاش در آورد؟!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ﴿١﴾
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
به روز قیامت سوگند می خورم، (۱)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿٢﴾
و به نفس سرزنش گر قسم می خورم. (۲)
أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿٣﴾
آیا انسان گمان می کند که ما هرگز استخوان هایش را جمع نخواهیم کرد؟ (۳)
بَلَىٰ قَادِرِينَ عَلَىٰ أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ ﴿٤﴾
چرا در حالی که تواناییم که [خطوط] سر انگشتانش را درست و نیکو بازسازی کنیم، (۴)
بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿٥﴾
[نه این که به گمان او قیامتی در کار نباشد] بلکه انسان می خواهد [با دست و پا زدن در شک و تردید] فرارویش را [از اعتقاد به قیامت که بازدارنده ای قوی است] باز کند [تا برای ارتکاب هر گناهی آزاد باشد!] (۵)
يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ ﴿٦﴾
[با حالتی آمیخته با تردید] می پرسد: روز قیامت چه وقت است؟ (۶)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿٧﴾
پس هنگامی [است] که چشم [از سختی و هولناکی آن] خیره شود، (۷)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿٨﴾
و ماه تاریک و بی نور گردد، (۸)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿٩﴾
و خورشید و ماه به هم جمع شوند. (۹)
يَقُولُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ ﴿١٠﴾
آن روز انسان گوید: گریزگاه کجاست؟ (۱۰)
كَلَّا لَا وَزَرَ ﴿١١﴾
این چنین نیست، هرگز پناهگاهی وجود ندارد. (۱۱)
إِلَىٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿١٢﴾
آن روزقرارگاه [نهایی] فقط به سوی پروردگار توست. (۱۲)
يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿١٣﴾
آن روز است که انسان را به اعمالی که از دیرباز یا پس از آن انجام داده، آگاه می کنند. (۱۳)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ﴿١٤﴾
بلکه انسان خود به وضع خویش بیناست. (۱۴)
وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَهُ ﴿١٥﴾
و هر چند [برای توجیه گناهانش] بهانه ها بتراشد (۱۵)
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿١٦﴾
[پیش از پایان یافتن وحی به وسیله جبرئیل] زبانت را به حرکت در نیاور تا در خواندن آن شتاب ورزی. (۱۶)
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾
بی تردید گردآوردن و [به هم پیوند دادن آیات که بر تو وحی می شود و چگونگی] قرائتش بر عهده ماست، (۱۷)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾
پس هنگامی که آن را [به طور کامل] خواندیم، [به همان صورت] خواندنش را دنبال کن. (۱۸)
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾
سپس توضیح و بیانش نیز بر عهده ماست. (۱۹)
كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿٢٠﴾
[این که می پندارید قیامتی در کار نیست] این چنین نیست، بلکه شما عاشق این دنیای زودگذر هستید، (۲۰)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿٢١﴾
و همواره آخرت را [برای این عشق بی پایه] رها می کنید. (۲۱)
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾
در آن روز چهره هایی شاداب است؛ (۲۲)
إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾
[با دیده دل] به پروردگارش نظر می کند (۲۳)
وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾
و چهره هایی عبوس و درهم کشیده است؛ (۲۴)
تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾
چون یقین دارند که در معرض عذابی کمرشکن قرار خواهند گرفت. (۲۵)
كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ ﴿٢٦﴾
این چنین نیست [که می پندارد]، هنگامی که جان به گلوگاه رسد، (۲۶)
وَقِيلَ مَنْ ۜ رَاقٍ ﴿٢٧﴾
و [افراد بیمار] گویند: درمان کننده این بیمار کیست؟ (۲۷)
منحصر به فرد بودن خطوط سر انگشتان در یک انسان، یک مطلب علمی ثابت شده به شمار میآید که در زمان نزول قرآن، بلکه قرنها بعد هم توسط دانشمندان کشف نشده بود.
خطوط ظریف و پیچیدهاى که در سرانگشتان هر انسانى نقش بسته است معرّف شخص او است. به همین دلیل در عصر ما «انگشتنگارى» به عنوان راهی برای شناسایی مُجرمان مطرح است.
بَلَىٰ قَادِرِينَ عَلَىٰ أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ ﴿٤﴾
چرا در حالی که تواناییم که [خطوط] سر انگشتانش را درست و نیکو بازسازی کنیم، (۴)
خداوند میتواند سرانگشتان و یا استخوانهای انگشتان انسان را به همان صورتی که در دنیا بود، باز آفرینی کند.
خدا میتواند انسان را به صورت بهائم و حیوانات در بیاورد، حال چطور نتواند او را به صورت خلقت اولیهاش در آورد؟!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ﴿١﴾
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
به روز قیامت سوگند می خورم، (۱)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿٢﴾
و به نفس سرزنش گر قسم می خورم. (۲)
أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿٣﴾
آیا انسان گمان می کند که ما هرگز استخوان هایش را جمع نخواهیم کرد؟ (۳)
بَلَىٰ قَادِرِينَ عَلَىٰ أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ ﴿٤﴾
چرا در حالی که تواناییم که [خطوط] سر انگشتانش را درست و نیکو بازسازی کنیم، (۴)
بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿٥﴾
[نه این که به گمان او قیامتی در کار نباشد] بلکه انسان می خواهد [با دست و پا زدن در شک و تردید] فرارویش را [از اعتقاد به قیامت که بازدارنده ای قوی است] باز کند [تا برای ارتکاب هر گناهی آزاد باشد!] (۵)
يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ ﴿٦﴾
[با حالتی آمیخته با تردید] می پرسد: روز قیامت چه وقت است؟ (۶)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿٧﴾
پس هنگامی [است] که چشم [از سختی و هولناکی آن] خیره شود، (۷)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿٨﴾
و ماه تاریک و بی نور گردد، (۸)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿٩﴾
و خورشید و ماه به هم جمع شوند. (۹)
يَقُولُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ ﴿١٠﴾
آن روز انسان گوید: گریزگاه کجاست؟ (۱۰)
كَلَّا لَا وَزَرَ ﴿١١﴾
این چنین نیست، هرگز پناهگاهی وجود ندارد. (۱۱)
إِلَىٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿١٢﴾
آن روزقرارگاه [نهایی] فقط به سوی پروردگار توست. (۱۲)
يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿١٣﴾
آن روز است که انسان را به اعمالی که از دیرباز یا پس از آن انجام داده، آگاه می کنند. (۱۳)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ﴿١٤﴾
بلکه انسان خود به وضع خویش بیناست. (۱۴)
وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَهُ ﴿١٥﴾
و هر چند [برای توجیه گناهانش] بهانه ها بتراشد (۱۵)
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿١٦﴾
[پیش از پایان یافتن وحی به وسیله جبرئیل] زبانت را به حرکت در نیاور تا در خواندن آن شتاب ورزی. (۱۶)
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾
بی تردید گردآوردن و [به هم پیوند دادن آیات که بر تو وحی می شود و چگونگی] قرائتش بر عهده ماست، (۱۷)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾
پس هنگامی که آن را [به طور کامل] خواندیم، [به همان صورت] خواندنش را دنبال کن. (۱۸)
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾
سپس توضیح و بیانش نیز بر عهده ماست. (۱۹)
كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿٢٠﴾
[این که می پندارید قیامتی در کار نیست] این چنین نیست، بلکه شما عاشق این دنیای زودگذر هستید، (۲۰)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿٢١﴾
و همواره آخرت را [برای این عشق بی پایه] رها می کنید. (۲۱)
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾
در آن روز چهره هایی شاداب است؛ (۲۲)
إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾
[با دیده دل] به پروردگارش نظر می کند (۲۳)
وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾
و چهره هایی عبوس و درهم کشیده است؛ (۲۴)
تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾
چون یقین دارند که در معرض عذابی کمرشکن قرار خواهند گرفت. (۲۵)
كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ ﴿٢٦﴾
این چنین نیست [که می پندارد]، هنگامی که جان به گلوگاه رسد، (۲۶)
وَقِيلَ مَنْ ۜ رَاقٍ ﴿٢٧﴾
و [افراد بیمار] گویند: درمان کننده این بیمار کیست؟ (۲۷)
منحصر به فرد بودن خطوط سر انگشتان در یک انسان، یک مطلب علمی ثابت شده به شمار میآید که در زمان نزول قرآن، بلکه قرنها بعد هم توسط دانشمندان کشف نشده بود.
خطوط ظریف و پیچیدهاى که در سرانگشتان هر انسانى نقش بسته است معرّف شخص او است. به همین دلیل در عصر ما «انگشتنگارى» به عنوان راهی برای شناسایی مُجرمان مطرح است.
۲.۷k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.