بی تی اس

نامه جیمین به آرمی


🐣: همه، من اینجام، خیلی وقت شده! هه هه
🐣: تولدم بلاخره رسید.. کککک
🐣: در حالی که عجولانه سعی میکردم خودمو وفق بدم، تولدم رسید. اما به نظر میرسه که زمان سریع میگذره اما از یطرف بنظر میاد که آروم پیش میره و همزمان کش پیدا میکنه کککککک وقتی به عقب نگاه میکنم سریع به نظر میرسه اما وقتی به جلو نگاه میکنم به نظر میرسه آروم پیش میره ککککک



🐣: هههه آرمی یوروبون ~~
کی میتونم جلوی شما بچه ها بایستم و شما رو اینجوری صدا بزنم
دلم براتون تنگ شده.. دلم براتون تنگ شدهههه

اوم خیلی وقت شده، مگه نه؟
چه حسی برای آرمی ها داره؟ [بلند/کوتاه]
کنجکاوم که چه روزهایی رو سپری میکنید

وقتایی که منتظرمون هستین خسته کننده نمیشه؟
در حالی که من در موردش نگرانم، امیدوارم شما بچه ها فقط اوقاتتونو با چیزهای شادی سپری کنید

چون شما بچه ها فقط باید (خوشبختی رو تجربه کنید) هه هه



🐣: خیلی وقت بود که همچین خاطرات خوشی نداشتم و همه اینها به لطف آرمیه. هاها

اینو نگفتم که نگران بشین!! آسون نیست، هاها. اما افراد خوب اینجا توی ارتش زیاد هستن و ما همدیگرو تشویق میکنیم و سخت تمرین میکنیم.

من خوب غذا میخورم و خیلی سخت هم ورزش میکنم! پس نگرانم نباشین

ممنون از تبریک تولدتون، چقدر شانس دارم که توی ارتش تبریک تولد میگیرم؟

نمیدونم میتونم همه اینها رو جبران کنم یا نه، اما وقتی بیرون اومدم راهی برای جبران براتون پیدا میکنم. پس لطفا یکم بیشتر صبر کنید.

من به نوشتن ادامه میدم، اما یجورایی مرددم. برای همین کلماتم یکم متزلزلن، هاها.

آرمی~~~~

مطمئن میشم که این روز ارزشمندو فراموش نمیکنم. با ارزش‌ترین آرمی‌های دنیا، همتونو دوست دارم.

🐣: واقعا واقعا دوستون دارم

🐣: بازم میام