دلیل ها دارد این گرفتگی ،
دلیل ها دارد این گرفتگی ،
این باران بی بهانه نمیریزد ،
خاک ، گل ، یا دلی تشنه ی این باران ،
این باران بهانه میخواهد ...
فرقی نمیکند کجای دنیا ایستاده ای ،
گاهی حتی خودت هم صدای خودت را نمیشنوی ،
ابرها که جای خود دارند ،
بغض کنند و نبارند ،
بغض ؛
وقتی زیاد شود ،
حرف زدن را فراموش میکنی ،
از خودت گفتن را ،
قدم زدن را...
شنبه و دوشنبه و جمعه ندارد ،
مترو و اتوبوس و کنج اتاق نمیشناسد ،
دوست و فامیل و پدر و مادر سرش نمیشود ،
وقتی بیاید ، آب دهانت را به زور قورت میدهی ،
سینه درد را بهانه میکنی !
سینه درد را ...
وقتی درد زیاد شود ، راه نفس که بگیرد ،
ریه که به خس خس بیفتد ،
سینه درد را بهانه میکنی ...
کاش بلد بودم کمی ، فقط کمی از دردهایم را دور بریزم ،
کاش میشد ،
تا انقدر روی هم تلنبار نشوند و سنگینی نکنند ...
کاش میشد بغض ابرها به باران برسد ،
من و ابرها بباریم ،
خشک شد این سینه ی پر درد و بغض ...
کمی بهانه میخواهد ...
این باران بی بهانه نمیریزد ،
خاک ، گل ، یا دلی تشنه ی این باران ،
این باران بهانه میخواهد ...
فرقی نمیکند کجای دنیا ایستاده ای ،
گاهی حتی خودت هم صدای خودت را نمیشنوی ،
ابرها که جای خود دارند ،
بغض کنند و نبارند ،
بغض ؛
وقتی زیاد شود ،
حرف زدن را فراموش میکنی ،
از خودت گفتن را ،
قدم زدن را...
شنبه و دوشنبه و جمعه ندارد ،
مترو و اتوبوس و کنج اتاق نمیشناسد ،
دوست و فامیل و پدر و مادر سرش نمیشود ،
وقتی بیاید ، آب دهانت را به زور قورت میدهی ،
سینه درد را بهانه میکنی !
سینه درد را ...
وقتی درد زیاد شود ، راه نفس که بگیرد ،
ریه که به خس خس بیفتد ،
سینه درد را بهانه میکنی ...
کاش بلد بودم کمی ، فقط کمی از دردهایم را دور بریزم ،
کاش میشد ،
تا انقدر روی هم تلنبار نشوند و سنگینی نکنند ...
کاش میشد بغض ابرها به باران برسد ،
من و ابرها بباریم ،
خشک شد این سینه ی پر درد و بغض ...
کمی بهانه میخواهد ...
۴.۲k
۱۶ آذر ۱۳۹۶