دل من حوصله کن، عشق معما دارد
دل من حوصله کن، عشق معما دارد
او که بشکسته تو را، شوق تماشا دارد
عشق تو رفته و دیگر اثری از او نیست
چشم تو در پی او خواهش بیجا دارد
گوش کن نالۀ نی را به غزلخوانی من
غزلم دم به دم آوای تبرّا دارد
دل معشوقه ندانست دمی قدر تو را!
که نفسهای تو گرمای مسیحا دارد
سالها مردم این شهر به من می گویند
دل تو طاقت بسیار و شکیبا دارد
تو شکستی و تو رنجیدی و پژمرده شدی
ز چه رو چشم تو هم میل تمنا دارد؟
او که بشکسته تو را، شوق تماشا دارد
عشق تو رفته و دیگر اثری از او نیست
چشم تو در پی او خواهش بیجا دارد
گوش کن نالۀ نی را به غزلخوانی من
غزلم دم به دم آوای تبرّا دارد
دل معشوقه ندانست دمی قدر تو را!
که نفسهای تو گرمای مسیحا دارد
سالها مردم این شهر به من می گویند
دل تو طاقت بسیار و شکیبا دارد
تو شکستی و تو رنجیدی و پژمرده شدی
ز چه رو چشم تو هم میل تمنا دارد؟
۱.۶k
۲۵ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.