رمان ماهک پارت 6
#رمان_ماهک #پارت_6
بازومو گرفت و کشیدم سمت خودش خیلی ترسیده بودم حس میکردم قلبم الانه که از سینم جدابشه
با صدای لرزونی گفتم
_ارش برات توضیح میدم
صداش بلند شد
+دنبال فرصت بودی نه؟ماها رو دک کنی و بری بچسبی به اون عوضی اره حالا دیگه میری تو بغلش نههه دیدم خودم دیدم با چشمای خودم دیدم که از بغلش بیرون اومدی اگر ندیده بودم باورم نمیشد باورم نمیشد که چقدر تو وقیحی دختر
واسه خودش میبرید و میدوخت گریم گرفته بود با صدای لرزونی گفتم
_قضاوت نکن ارش
بازومو ول کرد اشکم ریخت و با هق هق شروع کردم به توضیح دادن، نمیزاشت حرف بزنم مدام بهم تهمت میزد و تیکه بارم میکرد
نهایتا با صدای بلندی که همراه با جیغ و هق هق گریه بود گفتم چرا نمیزاری برات توضیح بدم فک کردی منم مثل تو یه عوضی هرزه ام؟
تموم شدن حرفم همزمان شد با مشتی که با تمام توانش توی دهنم کوبید
هنوزم باورم نمیشد ارش اینکاروکرده دستمو جلو دهنم گرفتم و با بهت بهش نگاه کردم چشام از تعجب اندازه دوتا نعلبکی شده بود مزه گند خونو تو دهنم حس میکردم...
چند ثانیه ای گذشت و ارش سریع از اتاق بیرون رفت بعد هم صدای کوبیده شدن در اومد
هیچ عکس العمل خاصی نشون ندادم فقط همونجوری که اشکای مزاحم لعنتی میریخت پایین رفتم دهنمو شستم و روی لبم هم که پاره شده بود و ورم کرده بود هم یخ گزاشتم
دیگه نتونستم تحمل کنم نشستم روی زمین و سرمو روی پاهام گزاشتم و زدم زیر گریه
بعد از چنددقیقه احساس سبکی میکردم حس میکردم تازه میتونم نفس بکشم...
صدای در اومد که نشون دهنده ی اومدن ارش بود با رخوت بلندشدم ایستادم جلوی اینه...
از دردِ یه طرفِ صورتم، یجورایی میشد فهمید که چی بسرش اومده
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
@roman124
بازومو گرفت و کشیدم سمت خودش خیلی ترسیده بودم حس میکردم قلبم الانه که از سینم جدابشه
با صدای لرزونی گفتم
_ارش برات توضیح میدم
صداش بلند شد
+دنبال فرصت بودی نه؟ماها رو دک کنی و بری بچسبی به اون عوضی اره حالا دیگه میری تو بغلش نههه دیدم خودم دیدم با چشمای خودم دیدم که از بغلش بیرون اومدی اگر ندیده بودم باورم نمیشد باورم نمیشد که چقدر تو وقیحی دختر
واسه خودش میبرید و میدوخت گریم گرفته بود با صدای لرزونی گفتم
_قضاوت نکن ارش
بازومو ول کرد اشکم ریخت و با هق هق شروع کردم به توضیح دادن، نمیزاشت حرف بزنم مدام بهم تهمت میزد و تیکه بارم میکرد
نهایتا با صدای بلندی که همراه با جیغ و هق هق گریه بود گفتم چرا نمیزاری برات توضیح بدم فک کردی منم مثل تو یه عوضی هرزه ام؟
تموم شدن حرفم همزمان شد با مشتی که با تمام توانش توی دهنم کوبید
هنوزم باورم نمیشد ارش اینکاروکرده دستمو جلو دهنم گرفتم و با بهت بهش نگاه کردم چشام از تعجب اندازه دوتا نعلبکی شده بود مزه گند خونو تو دهنم حس میکردم...
چند ثانیه ای گذشت و ارش سریع از اتاق بیرون رفت بعد هم صدای کوبیده شدن در اومد
هیچ عکس العمل خاصی نشون ندادم فقط همونجوری که اشکای مزاحم لعنتی میریخت پایین رفتم دهنمو شستم و روی لبم هم که پاره شده بود و ورم کرده بود هم یخ گزاشتم
دیگه نتونستم تحمل کنم نشستم روی زمین و سرمو روی پاهام گزاشتم و زدم زیر گریه
بعد از چنددقیقه احساس سبکی میکردم حس میکردم تازه میتونم نفس بکشم...
صدای در اومد که نشون دهنده ی اومدن ارش بود با رخوت بلندشدم ایستادم جلوی اینه...
از دردِ یه طرفِ صورتم، یجورایی میشد فهمید که چی بسرش اومده
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
@roman124
۶.۸k
۰۲ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.