رمان تاس روزگار پارت یازدهم
رمان تاس روزگار پارت یازدهم
توفکر حرفاییم که سارا دیروز گفت باورم نمیشه یعنی ساشا بعداز این همه سال می خات برگرده رویا هم میات باش
چی میگی اتوسا حتما میات ناسلامتی زنش ممکن بچه دار هم شده باشن
اگه درینا رو ازم بگیره چکار کنم نه اون این حق و نداره
چرا داره
وجدان جان معلومه طرف کی
طرف حقم ممکن بود ساشا اگه بفهمه بچه داشته هیچ وقت نمی رفت
خفه
برو بابا
مامانیییی
-بله
-مامان جون بات تال داله
-بده گوشی
-الو سلام زندعمو
-سلام دخترم خوبی
-مرسی شما خوبید
-همه خوبیم اتوسا امشب شام بیا خونمون
-دلیلی داره
-نه همین جورب گفتم دور هم باشیم (بااسترس گفت)
-باشه
-پس فعلا خداحافظ
-خداحافظ
-حتما میخوان در رابطه با ساشا باهم حرف بزنن
امروز پنج شنبه بود و من پنج شنبه ها بعداز ظهرا وقتم آزهد بود
بلند شدم دیدم درینا روبه رو تلویزیون خوابیده نشستم جفتش و موهاشو اروم نوازش دادم اگه یه روز از پیشم بره دیونه میشم اروم بوسیدمشو یه پتو روش انداختم خودم هم جفتش خوابیدم
-
توفکر حرفاییم که سارا دیروز گفت باورم نمیشه یعنی ساشا بعداز این همه سال می خات برگرده رویا هم میات باش
چی میگی اتوسا حتما میات ناسلامتی زنش ممکن بچه دار هم شده باشن
اگه درینا رو ازم بگیره چکار کنم نه اون این حق و نداره
چرا داره
وجدان جان معلومه طرف کی
طرف حقم ممکن بود ساشا اگه بفهمه بچه داشته هیچ وقت نمی رفت
خفه
برو بابا
مامانیییی
-بله
-مامان جون بات تال داله
-بده گوشی
-الو سلام زندعمو
-سلام دخترم خوبی
-مرسی شما خوبید
-همه خوبیم اتوسا امشب شام بیا خونمون
-دلیلی داره
-نه همین جورب گفتم دور هم باشیم (بااسترس گفت)
-باشه
-پس فعلا خداحافظ
-خداحافظ
-حتما میخوان در رابطه با ساشا باهم حرف بزنن
امروز پنج شنبه بود و من پنج شنبه ها بعداز ظهرا وقتم آزهد بود
بلند شدم دیدم درینا روبه رو تلویزیون خوابیده نشستم جفتش و موهاشو اروم نوازش دادم اگه یه روز از پیشم بره دیونه میشم اروم بوسیدمشو یه پتو روش انداختم خودم هم جفتش خوابیدم
-
۲.۷k
۰۹ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.