دست خودمع😛 😎 پارت11 دلبربلا
دست خودمع😛 😎 #پارت11 #دلبربلا
بهت زده به صفحه گوشی نگاه کردمو کنار گوشم گرفتمش و گفتم
_تو کی هستی که نصفه شبی زنگیدی به من؟؟
_یه مزاحم
_خداشفات بده خوبه خودتم قبول داری که مزاحمی خوب منگل تو خوابت نمیاد باید زنگ بزنی ملتو مثل خودت منگل کنی؟؟؟روانی
_خییییلی دلت پره ها این دنیا کیه انقدر سوزناک نفرینش میکردی میترسم نفرینات همه براورده بشه
_تو دلت به حال خودت بسوزه که اگه الان اینجا بودی مو روی اون کلت نمیموند
گوشیو قطع کردمو گذاشتم روی سایلنت و گرفتم خوابیدم
بادردی در ناحیه دماغم از خواب پریدم چشامو به زور باز کردمو به مقصر درد دماغ خوشگلم و دیدم
طبق معمول مزاحم های همیشگی مو دیدم
عصبی گفتم
_کار کی بود
اینا هم که داشتن ریز ریز میخندیدنو حواسشون به من نبود به خودشون اومدن و جیغ کشیدنو فرار کردن
پریدمو رفتم دنبالشون
درو باز کردنو از رو پله ها دوییدنو رفتن تو پذیرایی
دور مبلا میدوییدنو منم دنبالشون برگشتن ببینن پشت سرشونم یا نه که سریع پریدمو موهاشونو از پشت گرفتمو کشیدم
بر گردوندمشونو گفتم
_کار کدومتون بود؟؟
وقتی یکی از خواب بیدارم میکنه و وقتی یکی به زور کاری یا حرفیو بهم تحمیل میکنه یا کاری خلاف میلم انجام میده سگ میشم
اینو دنیا و سونیا خوب میدونستن و الانم از همون موقع ها بود وقتی اینطوری میشدم حسابی ازم حساب میبردن
دنیا سریع گفت
_اگه بگم ولم میکنی؟؟
_آره بگو
_کار سونیا بود
سونیا سریع بهش گفت
_خاک تو سرت آدم فروش ایرادی نداره منم بهش میگم که میخواستی دستبند خوشگلشو یواشکی بر داری
دیا هم گفت
_منم بهش میگم میخواستی تو دمپاییش سوزن بزاری
داد زدمو گفتم
_باشه دیگه لال بشید خوب همو لو دادین
یهو به خودشون اومدنو دستشونو گذاشتن جلو دهنشون
موهاشونو گرفتمو کشون کشون بردمشون و پرتشون کردم تو اتاقم
لایک و کامنت فراموش نشه عزیزان😍 😍
بهت زده به صفحه گوشی نگاه کردمو کنار گوشم گرفتمش و گفتم
_تو کی هستی که نصفه شبی زنگیدی به من؟؟
_یه مزاحم
_خداشفات بده خوبه خودتم قبول داری که مزاحمی خوب منگل تو خوابت نمیاد باید زنگ بزنی ملتو مثل خودت منگل کنی؟؟؟روانی
_خییییلی دلت پره ها این دنیا کیه انقدر سوزناک نفرینش میکردی میترسم نفرینات همه براورده بشه
_تو دلت به حال خودت بسوزه که اگه الان اینجا بودی مو روی اون کلت نمیموند
گوشیو قطع کردمو گذاشتم روی سایلنت و گرفتم خوابیدم
بادردی در ناحیه دماغم از خواب پریدم چشامو به زور باز کردمو به مقصر درد دماغ خوشگلم و دیدم
طبق معمول مزاحم های همیشگی مو دیدم
عصبی گفتم
_کار کی بود
اینا هم که داشتن ریز ریز میخندیدنو حواسشون به من نبود به خودشون اومدن و جیغ کشیدنو فرار کردن
پریدمو رفتم دنبالشون
درو باز کردنو از رو پله ها دوییدنو رفتن تو پذیرایی
دور مبلا میدوییدنو منم دنبالشون برگشتن ببینن پشت سرشونم یا نه که سریع پریدمو موهاشونو از پشت گرفتمو کشیدم
بر گردوندمشونو گفتم
_کار کدومتون بود؟؟
وقتی یکی از خواب بیدارم میکنه و وقتی یکی به زور کاری یا حرفیو بهم تحمیل میکنه یا کاری خلاف میلم انجام میده سگ میشم
اینو دنیا و سونیا خوب میدونستن و الانم از همون موقع ها بود وقتی اینطوری میشدم حسابی ازم حساب میبردن
دنیا سریع گفت
_اگه بگم ولم میکنی؟؟
_آره بگو
_کار سونیا بود
سونیا سریع بهش گفت
_خاک تو سرت آدم فروش ایرادی نداره منم بهش میگم که میخواستی دستبند خوشگلشو یواشکی بر داری
دیا هم گفت
_منم بهش میگم میخواستی تو دمپاییش سوزن بزاری
داد زدمو گفتم
_باشه دیگه لال بشید خوب همو لو دادین
یهو به خودشون اومدنو دستشونو گذاشتن جلو دهنشون
موهاشونو گرفتمو کشون کشون بردمشون و پرتشون کردم تو اتاقم
لایک و کامنت فراموش نشه عزیزان😍 😍
۳۱.۸k
۲۵ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.