سراغ يار مى گيرم به هركس میرسم امابه خود آهسته مى گويمالهى ب...

سراغ یار می‌پرسم به هرکس می‌رسم امابه خود آهسته می‌گویم که ی...

ز من پرسی: دلِ عشّاق آیا شاد می‌باشد؟اگر باشد منِ بیچاره‌ی م...

پیر گشتیم و همان سرکشیِ نفس به‌جاستاین سگی نیست که هنگام سحر...

کنم هر شب دعاییکز دلم بیرون رود مهرشولی آهسته می‌گویم:خدایا ...

یاد ِ او در دلم از دیده ی تر آگه نیستخفته در خانه چه داند که...

یاد ِ او در دلم از دیده ی تر آگه نیستخفته در خانه چه داند که...

چه بلایی تو که از شوقِ خرامیدنِ تو‎ جاده چون رگ به تن خاک، ت...

واعظ مکن دراز حدیث عذاب رااین بس بود که بار دگر زنده می شویم...

روز پیری پادشاهی هم نمی آید به کار زندگی، در خاکبازی های طفل...

کنم هر شب دعاییکز دلم بیرون رود مهرشولی آهسته می‌گویم:خدایا ...

یاد او در دلم از دیده ی تَر، آگه نیستخفته در خانه چه داند ...

یادِ او در دلم از دیده ی تَر آگَه نیست !خُفته در خانه چه دان...

۷۵۹چو دیدم گرمی #پروانه را با شمع دانستمکه هر کس می شود #عاش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط