اشک هایم را پاک کردم

اشک هایم را پاک کردم
+الو سلام زنگ زده بودی
-اره خونه ای
+اره الان میای؟
-اره
+باشه خوش اومدی
-سلام خواهری
+سلام عشقم
-خوبی فاطی
+مرسی
-دلم واست تنگ شده بود
+ منم
-الان خیلی بهت احتیاج داشتم
+چرا چیزی شده ؟
+کسی ناراحتت کرده؟
-بیا بریم اتاق بت میگم
+اجی اون پسرع بود که بت گفتم
-خب
-هنوز بش نگفتم دوسش دارم
و میترسم بره با یکی دیگه
-خیلی پسر خوبیه
+واقعا
-اره
+خب دلیلی نداره بش نگی
-خب اگه درخواستمو رد کنه چی ؟
+رد نمیکنه
-همش تو فکرشم داره دیوونم میکنه
-اخلاقش خیلی خوبه با من
-دیروز بم گفت میخوای باهم دوست شیم
-ولی این غرور لعنتی نزاشت
+لعنت به غرورت که داره عشقتو به هم میریزه
-اینجوری نگو خیلی وقتا غرورم از بعضی چیزا نجاتم داد
+اره معلومه
+اسمش چیه؟
-امیر
+اها
+الان جلو مودم بش پیام بده
-باش
-امییییر
×جانم
-دوستم داری؟
×اره
-منم یه چی بت بگم ؟
×بگو
-عاشقت شدم روانی
×رها
-جانم
×من دوست دختر دارم و خیلی دوستش دارم باید دیشب جوابشو میدادی این دختره خیلی خوبه
-باشه
×ناراحت شدی؟
-نه
×اها بای
-بای
بعد رفتنش نتونستم تحمل کنم دوریشو و تنها کاری بود که میتونستم برا ارامش کنم کنم فرداش همون موقع یه قاب عکس یه اگهی ترحیم و گریه های مامانم❢❢❢