مافیاعاشق

#مافیا_عاشق
پارت 19🍷

_شما هیجا نمیرید یکم تحمل کنید تا هفته ی دیگه درستش میکنم
+چی رو
_یه چیزی هست بعدن بهت میگم
+باشه
_افرین دختر خوبی باش
+اوکی


(رفتن شام خوردن و رفتن بخوابن)

(اصمات دار میخام بنویسم جنبه نداری نخون)

ویو ات

رفتیم تو اتاقمون و من رفتم دسشویی و اومدم بیرون
اومدم دراز کشیدم اونور و به صورت ناراحت و قهر به اونور کردم و پشت به تهیونگ خوابیدم
که دیدم تهیونگ اومد دراز کشید و منو از پشت بغل کرد و در گوشم خیلی بم و اروم گفت
_عروسکم خوابیدی
+.....(سکوت)
_من که میدونم نخوابیدی چرا روتو پشت کردی میخای از پشت بکنمت؟
+عه
_چیشده روتو این طرف کن ببینم
+نمیخوام چیزی نیست
_ات نذار همینجوری به فاکت بدما
+باشه اوففف(رو شو به طرفه ته کرد که ته لباشو بوسید)
_خب بگو
+هیچی نیست گفتم که بگیر بخواب
_خودت خاستی
+چی میگ...(ته لباشو گذاشت رو لبای ات و مک میزد)
(ته همینطور که لباشو میبوسید و مک میزد و لباساشونو در میاورد و کارشو ادامه میداد و رفت سراغه گردنش و مک میزدو کبود میکرد
رفت سراغه سینش و اونا رو هم میک میزد و کبود کرد
و رفت سراغه پوصی ات و با لمس کردن تحریکش کرد
و کرد توش و اروم تلمبه میزد تا ات عادت کنه
ات کنترل ناله هاش دستش نبود
و اینطوری ته هم تحریک میکرد
ته دید که ات عادت کرده
تندتر تلمبه زد و بعد از ۳ راند طولانی و سخت تو ات
خالی کرد
ات شروع کرد به گریه کردن
+ته
_جانم
+خالی کردی
_ارع
+چرا
_چون بچه میخام ات دلم میخاد یه ورژن از منو تو هم وجود داشته باشه
+خب ما که ازدواج نکردیم
_میکنیم
+با.. باشه(هق هق)
_افرین عشقم حالا بیا بریم حموم
+بریم

(رفتن حموم در اومدن)
#جیم_ات