دلم ریخت دیدمش با یه چمدون اماده سفر شده

دلم ریخت دیدمش با یه چمدون اماده سفر شده!
+ آب میریزم پشتت زودی میای دیگه؟..
+جم‌کنم باهم بریم،همسفرِ ساکتیم!..نزار بمونم تو خونه‌ای کِ بی تو خرابست!
سکوتُ سکوتُ سکوت..
فقط صدایِ در اومد
رفت!
رفت؟!
نه نه نه،هست مگه نه!؟
رفت..
دلمم رفت، با دستایِ خودم دفنش‌کردم..
پروانه شدُ..دلِ کوچیکم کِ تهِ گودالِ پر خاکم میتپید براش!
پروانه شد بال زد با بالایِ پرِ زخمُ خستش،اونقدی کِ رسید به مقصد لباش..
بوسِ آخر!
گره‌نخورد لبا..فقط درِ گوشش اروم گفت!
رفته‌ ایو مهرت از دلم نمیرودااا!!!
رو بِ آسمان کردُ فریاد زد!!!!
ای فرشته‌ها چه شد که اومرا نخواست..
فریادش شد قاتل جونش..
افتادُ زیر پاش له شد..
بالاش شکستُ
یِ داستان همینجا تموم..





حق میدم بهتون اگِ بخایین نخونین به معنایِ کامل پیجم شده چرندیات!
هی میخوام بنویسم هی نمیشه،هی‌میخام غر نزنم هی نمیشه.
هی میخوام عصبی نباشم نمیشه.
مغزم قاطیستُ،میل سخنم با هیچ‌‌کس نیست.










[لنتی من هنوز حرف دارم باهام اما چه عادتی..
وقتی کِ داد میزد چشات،بی‌منم راحتی..
بی‌منم راحتی..
یکیو دوست داشتم،که منو باخودش کشوند تا ته این قصه
منو به تنهایی رسوند
یکیو دوست داشتم کِ نموند..
#یکیودوست‌داشتم| رضا صادقی