رومان پارت1

رومان پارت1
داستان مدرسه ای
لیزگه: عام اولین روز مدرسه پاشو
ایلول: ااااا ک چی ساکتتتت
لیزگه: زود باش باید پاشم خودمو آمده کنم اخه برتان اونجاسسسس
ایلول: وای بسه با این برتان مارو کشتی اصلا برتان کیه
لیزگه: انگاری رجب خوبه
ایلول: واییییی یادم رفتتتت رجب هم تو اون مدرسست
ایلول زود پاشد خودشو آمده کرد
و رفتن به مدرسه که یک ماشین گران قیمت اومد و با سرعت زود تو آبی که زمین ریخته و ریخت رو دختری به اسم روژبین
روژبین یک دختره بی امکانات بود که همراه با برادرش به استانبول اومده بودن برای درس خوندن
و توی این مدرسه ی لاکچری غیر دولتی بورسیه گرفته بودن
برادرش اسمش هالیت بود…
پسر از ماشین پیاده شده بود و آن پسر همان برتانی بود که لیزگه ازش خوشش میومد برتان پیاده شد و روژبین رو نادیده گرفت
روژبین: اهاییییییی حواست کجاست خیسم کردییییی
برتان: شلوغش نکن، تو خودت منو دیدی عمدا اومدی سمتم
روژبین: تو چقدر بیشعوری به جای عذر خواهی داری زر زر هم میکنی
و روژبین بطری ابشو ریخت رو برتان
برتان: چکار داری میکنیییییی
روژبین: تو خودت اومدی سمت من عمدا
برتان شگفت زده بود و کم کم خوشش از روژبین اومد و گفت: عاااا تو چقدر شبیه منییی، خوشم اومد از کارت اسمت چیه؟
روژبین: برو گمشو پسره ی پرووووو
و روژبین با سرعت وارد مدرسه شد و هالیت هم تو سالن بود و باهم دیگه رفتن به کلاس
لیزگه،ایلول،لیزگه،یعیت،اونور،داملاسو،سیمای،دریا،
سرای،رجب
سرای خواهر برتان بود
و داملاسو هم خواهر اونور بود
دریا هم خواهر یعیت بود
سیمای هم تک فرزند بود
رجب هم تک فرزند بود
یعیت و دریا بی پول بودن و اونا هم با بورسیه اومده بودن
و دختر عمو و پسر عموی هالیت و روژبین بودن
همشون رفتن به داخل مدرسه
اونور: اینا دیگه کین😂😂
سیمای: اه این پاپتی ها قراره با ما تو ی کلاس باشن اونورررر
رجب:😂😂
سرای:بو گندشون حالمو بهم زد😤
داملاسو: بس کنیدددد کارتون خیلییی زشتهههه
ایلول و لیزگه: سلاممممم (اونور،رجب،سرای،داملاسو،برتان،سیمای)
جواب بقیه: سلام
لیزگه تا اینکه چشمش به برتان افتاد بدو بدو رفت سمتش و سعی می‌کرد باهاش بحث باز کنه
ولی برتان توجه ای نمیکرد و کلا چشماش به روژبین بود
برتان: راستی دختر مو فر فری اسمتو نگفتی
هالیت: این اشغال چی میگههههه
اونور: هوششش درست حرف بزن اینجا اشغال دونی خونتون نیست
یعیت: من ترو خفت میکنممممم
و حمله کرد به سمت اونور و ناگهان…