امیدوارم خوشتون بیاد😊
امیدوارم خوشتون بیاد😊
پارت ۲
استاد مارال : خب بچه ها امروز همتون باهم میرید اردو
جیهان : جدی میگید استاد
استاد مارال : جدی میگم
اونور : کی میریم اردو استاد
جیهان : معلومه اونور جون امروز میریم
استاد مارال : نه امروز نمیریم هفته دیگه میریم
زنگ خورد
استاد مارال : پس هفته دیگه ساعت ۶ صبح تو مدرسه باشید
کافه تریا
ییعیت : سلام داداش کان و داداش هالیت
کان و هالیت : سلام ییعیت
ییعیت : یه دونه چایی میدین
کان : الان میارم
لیزگه اومد
لیزگه : یه قهوه امریکانو میدین
هالیت : الان میارم
کان : اینم یه چایی دم کشیده که مخصوص شماست
هالیت : بیا قهوه امریکانو
لیزگه : ممنون
هالیت : ییعیت داداش عزیزم با دوست دخترت رویا چیکار کردین
ییعیت : داداش رویا گیرداده که باهم ازدواج کنیم
هالیت : خودت این دختر رو انتخاب کردی
ییعیت : لیزگه تو دوست پسر نداری
لیزگه : داشتم ولی نزدیک ۴ ساله که جدا شدیم
ییعیت : اسم دوست پسرت چی بود
لیزگه : اوزان
ییعیت : اسمش قشنگه.خوشتیپ بود
لیزگه : خوشتیپ بود ولی ذاتش بد بود
ییعیت : چرا ذاتش بد بوده
لیزگه : یه شب رفته بود کافه بعد هرچی بهش زنگ میزدم جواب نمیداد بعد یادم افتاد رو گوشیش برنامه جی پی اس ریختم بعد که وارد برنامه شدم دیدم رفته کافه روز و شب هیچی دیگه بعدش من رفتم کافه دیدم به غیر از من با ۱۰ تا دختر دیگه رابطه داره
هالیت : ۱۰ تا
لیزگه : اره
بعد از چند دقیقه گوشی لیزگه زنگ خورد و لیزگه به گوشیش خیره شد
ییعیت : چرا جواب نمیدی
لیزگه :....................
پارت ۲
استاد مارال : خب بچه ها امروز همتون باهم میرید اردو
جیهان : جدی میگید استاد
استاد مارال : جدی میگم
اونور : کی میریم اردو استاد
جیهان : معلومه اونور جون امروز میریم
استاد مارال : نه امروز نمیریم هفته دیگه میریم
زنگ خورد
استاد مارال : پس هفته دیگه ساعت ۶ صبح تو مدرسه باشید
کافه تریا
ییعیت : سلام داداش کان و داداش هالیت
کان و هالیت : سلام ییعیت
ییعیت : یه دونه چایی میدین
کان : الان میارم
لیزگه اومد
لیزگه : یه قهوه امریکانو میدین
هالیت : الان میارم
کان : اینم یه چایی دم کشیده که مخصوص شماست
هالیت : بیا قهوه امریکانو
لیزگه : ممنون
هالیت : ییعیت داداش عزیزم با دوست دخترت رویا چیکار کردین
ییعیت : داداش رویا گیرداده که باهم ازدواج کنیم
هالیت : خودت این دختر رو انتخاب کردی
ییعیت : لیزگه تو دوست پسر نداری
لیزگه : داشتم ولی نزدیک ۴ ساله که جدا شدیم
ییعیت : اسم دوست پسرت چی بود
لیزگه : اوزان
ییعیت : اسمش قشنگه.خوشتیپ بود
لیزگه : خوشتیپ بود ولی ذاتش بد بود
ییعیت : چرا ذاتش بد بوده
لیزگه : یه شب رفته بود کافه بعد هرچی بهش زنگ میزدم جواب نمیداد بعد یادم افتاد رو گوشیش برنامه جی پی اس ریختم بعد که وارد برنامه شدم دیدم رفته کافه روز و شب هیچی دیگه بعدش من رفتم کافه دیدم به غیر از من با ۱۰ تا دختر دیگه رابطه داره
هالیت : ۱۰ تا
لیزگه : اره
بعد از چند دقیقه گوشی لیزگه زنگ خورد و لیزگه به گوشیش خیره شد
ییعیت : چرا جواب نمیدی
لیزگه :....................
۷.۹k
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.