پارت سی و یکم / part31

پارت سی و یکم / part31
تهیونگ : من..یعنی تو منو اذیت میکنی
جانکوک : قطره اشک کنار چشمش برق میزد..: من کِی اذیتت کردم؟ تو اصلا معنی اذیت کردنو میدونی؟
تهیونگ : هنوزم اونروز..هلم دادی کمرم..درد میکنه
جانکوک : خب تخصیر خودت بود اما تکرار نمیکنم به شرطی که توام اذیتم نکنی
با حس کردن گرمی لبهاش روی لبهام ایستادم.
چشمام گرد شد
تهیونگ : میدونم تو دوسم داری
_چیکار..چیکار داری میکنی ؟؟؟؟؟
تهیونگ : سکسکه*
جانکوک : چند ثانیه ای نگاهش کردم و تو ماشین گذاشتمش دهنش کاملا بوی مشروب میداد.
حرکت کردم

****
تهیونگ :
با درد سرم بیدار شدم از تخت افتاده بودم و سرم بشدت درد میکرد
_آخخ..سرم..من..من چرا اینجا...
چشمام گرد شد..
_دیشب...دیشبببب من..یادم نمیااد!!!
به لباسام نگاهی انداختم
_این لباسا..ازکجا اومده؟؟
چشمامو بهم فشردم..
_دیشب چیشد تهیونگ؟یادت بیار دیشب..دیشب چیشد؟
دیشب :
جانکوک : کلید رو توی در چرخوندم و وارد خونه شدم.
_کمرمم..آخ
تهیونگ : کوکی من..من خیلی سنگینم؟
_نخیر اصنم نیستی منکه..هیچی حس نکردم
تهیونگ : نکنه سنگین تر از منو بلند کردی؟
_مهمه؟
تهیونگ : هق..دیدی
_بهتره زیاد حرف نزنی چون فردا پشیمون میشی !!
و از پله ها بالا رفتم.
_تهیونگ دستاتو از گردنم بردار
تهیونگ : نمیخوااام من..حالم بهم میخوره
_میخوام بزارمت رو تخت دستاتو بردار من الان واقعا خستم.
تهیونگ : سرم داد نزن .. هق
جانکوک : با هزار بدبختی ، روی تخت گذاشتمش. کمد رو باز کردم و لباس خوابی برداشتم.
_بیا بپوشش
تهیونگ : خر و پف*
_خداایا ..
و شروع کردم به باز کردن دکمه های پیرهنش..
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو