رمان قلبمو پس بده ❤ قسمت اول❤

رمان قلبمو پس بده ❤ قسمت اول❤
کاراکترهای اصلی:جیون.سهون.لوهان
👇

امسال سومین سالی بود ک مدل شده بودم و ب لطف هیکل عالی ک داشتم خیلی معروف شده بودم و تقریبا کسی نبود ک نشناستم قرار بود امروز با ی شرکت جدید قرارداد امضا کنم ک برند معروفی داشتن بعداز دوش گرفتن ی شلوار جین ابی چسبون و ی پیراهن سفید پوشیدم باکفش مشکی پاشنه بلند موهامو فر کردو ریختم ی طرفم وکیفم مشکیمو گرفتم دستم و سویچمو تو دستم تکون میدادم و رفتم بیرون سوار ماشینم شدم و دوباره منیجرمو قال گذاشتم زدم زیر خنده اگه بفهمه دوباره حرص میخوره .
سهون :
اووف ی روز کسل کننده و پرکار دیگه از تو تخت پا شدم و رفتم ی دوش گرفتم کت سفید و شلوار مشکیمو پوشیدم با ی پیرهن مشکی و ی کراوات مشکی عطر همیشگی و عالیمو زدم و کفشای شیک مشکیمو پوشیدم و موهامو درست کردم عینکمو برداشتم سوییچو هم برداشتم و رفتم سمت ماشین و ب خدمتکار ک میگفت اقا صبحونتونو نخوردین مادرتون بفهمه باز دعوا راه میندازه توجهی نکردم و سوار ماشین مشکیم شدم و رفتم سمت شرکت امروز اولین کاری ک داشتم قرار داد بستن با ی مدل معروف کره ای بود جلوی شرکت زدم رو ترمز و کلید و پرت کردم بغل خدمتکارو کیفمو برداشتم و بی توجه در حالی که همه بهم احترام میذاشتن رفتم سوار اسانسور شدم و دکمه اخرین طبقه رو فشار دادم ک یهو ...
جی یون :
وقتی رسیدم جلوی شرکت ب کارت تو دستم نگاه کردم و ی سوت زدم اووهه چقدم بزرگه پیاده شدم عینکمو گذاشتم رو چشام و سویچمو انداختم تو کیفم و رفتم تو سمت اسانسوررفتم داشت بسته میشد بدو بدو رفتم سمتش و دستمو گذاشتم لاش ک بسته نشی اسانسور بازشد دستموکشیدم اخخخ اخخخ دستم شکست الهی بمیری محکم زدم ب اسانسور حواسم ب توش اصلا نبود رفتم تو وعینکمو دراوردم ک ی پسره خیلی خوشتیپ و جذاب روکنارم دیدم یکم خجالت کشیدم اما ب روی خودم نیوردم و موهامو زدم کنار و دکمه ی طبقه ی 3زدم و باپاهام میزدم کف اسانسور.
سهون :
یهو ی دختره خوددرگیر زد ب در اسانسور و اومد تو این دیگه کیه؟!؟خدا شفاش بده اومد تو و وایساد گوشه اسانسور کنار من اسانسور طبقه سوم وایساد و دختره رفت بیرون و منم بیخیال رفتم تا طبقه سی ام در اسانسور باز شد رفتم تو منشیم سلام و ادای احترام کرد بدون توجه ب اونم رفتم تو اتاقم نشستم رو صندلی پشت میزم منشی در زد گفتم بیا تو
_برنامه ی امروزم چیه؟!؟
=اولین برنامه تون قرار با اون مدله ک باید باهاش قرار داد ببندین سرزدن ب چند تا پروژه و ی جلسه بعد از ظهر
_ی مرخصی بهش گفتم و اونم رفت بیرون منم نشستم منتظر دختره اه پس چرا نمیاد این از ادمایی ک انتایم نبودن بدم میومد وقتمو هدر میدادن ...

جی یون :
از اسانسور پیاده شدم و دنبال اتاق رییس گشتم عههه پس کجاست خسته شدم از یکی ازکارگرا پرسیدم اتاق رییس کجاست ی نگاه ب سرتاپام انداخت و خندید اخم کردم سوالم خنده داشت خندشو خورد وگفت اتاق رییس طبقه ی سی امه اینجا نیس چشام درشت شد اهمم خودمو جمع جورکردم و سینمو دادم جلو ب روی خودم اصلا نیوردم و دوباره رفتم سمت اسانسور خاک برسرت جی یون سوار اسانسورشدم و رفتن طبقه ی سی ام و رفتم سمت دفتر رییس و بالای سر منشیش ک داشت با گوشی حرف میزد وایستادم و نگاه کردم بهش و گفتم مدل جدید شرکتم و بدون اینکه چیزی بگه در زدم ورفتم تو
سهون:
سرم رو چند تا پوشه ای بود ک مال پروژه هایی بود ک میخواستم ازشون بازدید کنم و میخواستم ی امضا بزنم پایینش ک یهو در بدون زده شدن باز شد سرمو اوردم بالاو داد زدم خااانووومه جانگ مگههه شمااا در زددن بللد نییستییید؟!؟چراااا بدونه اجازه وارد میشید؟!!😡 😡 😡 😡 ک دیدم ن منشیم نیست و همون دختره تو اسانسوریه رو دیدم تغییری تو چهره م ایجاد نکردم و با همون حالت گفتم شما با چه اجازه ای اومدین توی دفتر من؟!؟شما کی هستین ؟!؟ادب و نزاکت ندارید؟!؟
جی یون:
😒 😒 اخمامو کشیدم توهم پووف چ بداخلاق در زدم نشنیدید فک کنم کشتیاتون غرق بوده من پارک جی یونم مدل جدید شرکت اومدم واسه قرارداد 😐 سرم پایین بود وهمونجوری داشتم تند تند پشت سرهم حرف میزدم سرمو بردم بالا نگاه کردم بهش چ اشناست کجا دیدمش 🤔 یهو یادم اومد تو اسانسور ساکت شدم چچیزی نگفتم
سهون:
زیر لب گفتم چقدر پرحرفه این دختره اه ب منشیم ک پشتش وایساده بود گفتم شما مرخصید رفت و درم پشت سرش بست رو به دختره گفتم اسمتون چی بود؟!؟نگاهی کرد و گفت پارک جی یون هستم با دست ب کاناپه گوشه دفترم اشاره کردم و گفتم بفرمایید بشینید چی میخورید سفارش بدم؟!؟
جی یون :
پلاس شدم رومبل خسته شدم نگاهی بهش کردم چیزی نمیخورم میشه اون قراردادو لطف کنین من کاردار