دلم واسه خودم سوخت اون موقعی ک واسه فرار از بیداری به زور

دلم واسه خودم سوخت اون موقعی ک واسه فرار از بیداری به زور میخوابیدم که نبینم هستی اما دلت برام تنگ نمیشه
دلم واسه خودم سوخت اون موقعی که بهت گفتم چرا پی ام نمیدی گفتی اشتیاقی ندارم.. بعدشم گفتی شوخی بود..آدما حرفاشونو تو شوخی می زنن
دلم واسه خودم سوخت که اولویت آخرت بودم جواب همه رو میدادی بی کار که میشدی بعد 20مین یاد من میوفتادی...بعدشم که بهونه های الکی منم خودمو میزدم به اون راه...
دلم اونجایی واسه خودم سوخت که گفتی پشتتم اما رفیقت هرچی از دهنش دراومد بارم کردتو فقط نگاه کردی ...
دختر مغروره دیگه آسون میشکنه
نمیتونه با نبودت ساده سر کنه
آخه با تو بهترین لحظه ها رو داشته
نیاز به توجه هیچکس ندارم آخه همه ک مثل تو با من خوب تا نمیکنن یا روزایی که داغونم خودشونو توی دلم جا نمیکنن
وقتی فهمیدم رفتارت با من سرده مردم ...ببین چیکار کردی با من لعنتی فکر میکردم عزیزتر از خودم کسی نیست برات ولی الان شدی یه کسی که با همه هست
کاش حس بین منو تو ی ذره عوض میشد
میدونم اگه برم دلت هیچ وقت واسم تنگ نمیشه متوجه نبودم نمیشی
دیدی چه ساده رفتم تو خاطره ها ...