غنچه ای در باد

غنچه ای در باد

می نشینم زیر شکوفه های آن درخت...
روی صندلی سنگی
و به افق خیره میشوم...
و نسیم چه زیبا شکوفه ها را به رقصیدن در می آورند!!
حس میکنم تمام خوشحالی یک درخت به شکوفه های باقیمانده ی روی آن است ؛ چراکه به عدد شکوفه های برجای مانده درآینده، درخت میوه خواهد داد...

خیلی برای یک درخت باید ناراحت کننده باشد که شکوفه نه!! غنچه اش را از دست بدهد...شکوفه ای که به غنچه تبدیل شده باشد حاصل تمام رنج ها و تلاش های یک درخت است!!
و چقدر ما انسان ها بی رحم هستیم که غنچه ای زیبا را برای شادی دلمان از وجود درخت جدا میکنیم!!
آخر عده ای از ما عاشق غنچه ها هستند تا خود گل!!

و چه دردناک است برای امیرالمؤمنین این روزهای آخر....
نه غنچه ای برایش مانده است و نه درختی!!
درخت از سینه آزرده شده است...و مدتیست کمرش خم گشته...
امشب نفس های آخر این درخت در جان امیرالمؤمنین حس میشود...

ای وای از روزی که خانه علی بی درخت و غنچه شود!!

صل الله علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها

#merina
photo by me
بانوی سبز