سناریو درخواستی

سناریو درخواستی

موضوع: وقتی خوابه میریم بیرون بیدار میشه فکر میکنه دزدیدنمون
و حواسمون نبوده در باز مونده

نامجون

به پلیس زنگ میزنه و بعد پلیس پیداد میکنه
نامجون: ات حالت خوبه اون دزد بیشور کاری که باهات نکردی
ات: عام... راستش هیچ کسی منو ندزدیده من رفتم با دوستام بیرون
نامجون: 😐

جین

انقدر یواشکی رفتی بیرون میدونه یواشکی رفتی بیرون
جین: باز این دختر درو باز گذاشت وقتی که برگرده حتما دعواش میکنم فردا بهش غذا نمیدم تا ادم بشه عه اینه چقدر تو جذابی هوم میدونم من خیلی خوشگلم ( با خودش تو اینه حرف میزنه)
ات: عام جین 😐
جین: میدونی من خیلی جذابم..... مگه بهت نگفتم شبا بیرون نرو فردا از غذا خبری نیست

یونگی

از خواب بلند میشه میبینه نیستی

یونگی: باز این توله کجا رفت.... ولش کن خودش برمیگرده ( بعد دوباره میخوابه)

جیهوب

جیهوب: ات... ات کجا رفتی عزیزم یا خدا در بازه
نکنه اونو دزد برده خدایا ات منو برگردون
ات میاد تو خونه
ات: عه جیهوب بیداری 😁
جیهوب: عزیزم برگشتی هوففف خدایا شکرت

جیمین

جیمین: عه ات کجاعه... نکنه رفتی موچی هامو بخوری ( بلند میشه میره سمت یخچال و میبینه موچی هاش سر جاشن)
اخیش خیالم راحت شد
یه دفعه ات میاد خونه
ات: فکر کردی چون رو تخت نیستم رفتم سر موچی هات تا بخورمشون
جیمین: اره... اصلا تو چرا بیرون بودی
ات حوس تنبیه شدن رو داری بهم بگو نصف شب نرو بیرون تا تنبیهت کنم

تهیونگ

انقدر محکم بغلت کرده نمیتونی بری بیرون
ولی سعی میکنی از بغلش بیای بیرون
و اون بیدار میشه

تهیونگ: ات انقدر تکون نخور

اما تو بعد چند مین بازم تلاش کردی از بغلش بیای بیرون و اون عصبی میشه و میفهمه میخوای بری بیرون و بقیه خوابشو روی تو ادامه میده و بعد میبوستت و گردنتو کبود میکنه
تهیونگ: بیبی گرل خوبی باش کاره اشتباهی نکن

جونگکوک

چون دفعه قبل هم نصف شب رفتی بیرون و اون
کاری کرد که دیگه فکر دوباره رفتن بیرون رو از ذهنت پاک کرد