ماینی: روز اول مدرسه بود منو آیکو و داداشم و مایکی و....

ماینی: روز اول مدرسه بود منو آیکو و داداشم و مایکی و.... کل جدو آبادم توی یه مدرسه ایم 😅😅
وارد کلاس شدم*
*دختره مایکی رو بغل کرده بود*
*ماینی بغض می‌کنه*
*مایکی که تازه ماینی رو دیده *
مایکی:اا....ببین....جریان..این ...نیست
ماینی:باشه باشه اصلا اهمیتی نداره دیگه برام هیچ اهمیتی نداری
مایکی:ماینی اینجوری که فکر میکنی نیست
* ماینی رفت بیرون*
مایکی:ننننننننهههه
دختره:واقعا که چقدر بی شعور بود دختره ولش کن عزیزم
آیما:مایکی ‌....‌.‌با دختر من چیکار کردی بی لیاقت
مگورو: 💢💢💢💢😤😤😤آروم باش آروم باش
آیکو:*جیغ *ببببییییی ششععووورررررررر
مایکی:من.....من....م
آیما:میکشمت 🤬🤬🤬🤬
مایکی:آخه‌.‌..آ....آخه...اینجوری که فکر میکنین نیست
دختره دست مایکی رو میگیره و میرن بیرون
دختره:ولشون کن بابا
مایکی:ولی......
دختره:لیاقت ندارن
چند روز بعد
ماینی:واقعا ناراحتم *گریه*
دختره میره پیش ماینی
دختره: ببینم اسمت ماینی بود درسته
ماینی:آره...چی میخوای
دختره: مایکی بهم گفت بهت بگم خیلی حال بهم زنی
*دروغ *
اگه فقط یه بار دیگه نزدیک مایکی من بشی من میدونم با تو
ماینی: واقعا....واقعا مایکی اینو گفت *بغض *
دختره:آره همین که شنیدی
ماینی:*گریه* هق..هق باورم نمیشه خیلی خیلی ننناارااححتتمم
*جیغ و گریه*
*دختره راهشو میگیره و میره *
آیکو،: ماینی چچچیی شددهه
ماینی *جیغ *نمیخوام 😭😭😭😭😭
تا پارت بعدی گود بای😘😘😘