تو شعر عاشقانهای به ساز من ترانهای

...
تو شعـر عاشقانه‌ای به ساز من ترانه‌ای
برای چشـم مست من نگاه بی بهانـه‌ای
بیا و غرق کن مرا به بوسه نرم کن مرا
تو درمیان خواب‌من چو قصه شبانه‌ای
بیاکه شادوسرخوشم به‌سبزی جوانه‌ها
به روشنی یک غـزل زلال و عاشقانه‌ای
بیا و چشم دل گشا که زنده‌ام به‌نام تو
به‌چشم آبی‌ات‌قسم به رود دل کرانه‌ای
نگاه می‌کـنم تو را شبیه شب ستاره‌هـا
نگـاه عاشـق مـرا تـو بهتـرین فسـانه‌ای
مشورضابه‌مرگ‌من که‌دل‌شده رضائیت
مـرا در اوج زندگی تو ورد سـاحرانه‌ای
بیا و بازکن بغل مرا بخوان به‌نام عشق
به‌شور عشق‌زنده‌کن مرا که جاودانه‌ای
بیا و دل به دل بده برای من دلیل باش
تو درشبم چو ماهتاب دلیل منصفانه‌ای
به انتظار بوسه‌ای نشسته‌ام به کوی تو
به‌چشم‌من تویک‌غزل توشعر عارفانه‌ای
بیا و باز کن گره ز دسـت و پای بنده‌ات
چو یاس معطری وپاک برای‌من یگانه‌ای
میان این‌‌همه جفا که کرده‌ای به من روا
ز هجر سخت تر نبـود کلام مغرضانه‌ای
«ندا» تمام عشق‌را به‌وصف توبهشت را
نشان کرد به مهر تو که بهترین نشانه‌ای #سروده_های_عاشقانه