غیرتی من

غیرتی من
پارت3

بعد از چند دقیقه برای شویی هم تموم شد رفتیم خونه
کوی:امشب خونه ما بخواب
شویی:اوکی
کوی:گفتم بهت مامان بابام رفتن جایی تا دوسال هم برنمیگردن
شویی:چرا؟
کوی:یه اتفاقی افتاده برای کار بابام رفتن امریکا تا دوسال دیگه شاید برگردن
شویی:مشکلی نیست تنهایی
کوی:نه
خوابیدیم روی تختم با شویی
شویی:شبت بخیر
اروم اشک میریختم
(صبح)
از خواب بیدار شدم اروم از روی تخت رفتم  پایین لباس عوض کردم در اتاقو باز کردم رفتم پایین رفتم توی حیاط
کوی:هوا خوبه
رفتم سمت ماشینم سوار شدن با همون لباس خواب رفتم دور دور حالم خوب بود یه دفعیه چشمام بسته شد تصادف از ماشین پیاده شدم همون پسری بود که رفته بودیم تتو بزنیم دیدمش
کوی:ببخشید
شی یان:مشکلی نیست ادرس شرکت رو میدم بیاید خسارتو بدید الان عجله دارم
این شرکت داره؟
کوی:مدیر کدوم شرکتین ؟
شی یان:شرکت ام ان دی
کوی:اوهوم
توی وی چت ادرس رو برام فرستاد سوار ماشین شدم 
رفتم به سمت خونه وارد خونه شدم ماشین رو پارک کردم رفتم تو که دیدم شویی هنوز بیدار نشده نشستم روی مبل که بابام زنگ زد روز جواب دادم
کوی:الو سلام بابا
بابا:سلام پرنسس بابا حالت خوبه؟
کوی:اره بابا حالم خوبه شما خوبی؟
بابا:منم خوبم پرنسس بابا برات یه کاری بکنی
کوی:چه کاری؟
بابا:توی این دوسالی که نیستم تو مدیره شرکتی
کوی:منظورت چیه بابا
بابا:پرنسس لازم نیست نگران بشی فقط 5 روز هفته رو باید بری بقیشو معان شرکت انجام میده
کوی:5 روز هفتهههههه
بابا:اگر نمیتونی مشکلی نیست(با ناراحتی)
کوی:نه بابا میرم
بابا:یه چیزه دیگه هم هست
کوی:چی؟
بابا:باید با یه شرکت همکاری کنی
کوی:کدوم شرکت
بابا:با شرکت ام ان دی