دو پارتی

#دو_پارتی
دو پارتی ویکوکــــــــــــــ
درخواستیـــــــــــــ
꧁꧁꧁꧁꧂꧂꧂꧂꧂

ازدوربهش‌نگاهی‌انداختم...
_فرشته‌ی‌زندگیم‌ای‌کاش‌بیشترباهات‌میبودم!
_ای‌کاش‌فرصت‌اینوداشتم...
_امامن‌نه‌فرصتشودارم‌نه‌لیاقتشو!
_خیلی‌متاسفم‌...متاسفم‌که‌تنهات‌میزارم...
_ولی‌همش‌به‌نفع‌ته:)
همه‌شون‌زمزمه‌های‌ناگفته‌ی‌دلمه...
یواش‌یواش‌ازمنطقه‌دور‌شدم...گوشیم‌زنگ‌خورد...خودمو‌جمع‌و‌جور‌کردم‌و‌صداروپخش‌کردم..
_چیشده؟!
~آقای‌کیم‌مین‌هو‌دنبالتونه
_تاسی‌مین‌دیگه‌اونجام
~ولی...
_همین‌که‌شنیدی
قطع کردم...نفسمواروم‌بازدم‌کردم‌و‌زمزمه‌کردم
_وقتشه‌تهیونگ!تویه‌پلیسی!بودنت‌کنار‌جونگکوک‌یه‌اشتباه‌محضه!اون‌کنارت‌خالی‌از‌امنیته...
30مین‌بعد‌با‌رسیدن‌به‌خرابه‌ازماشین‌پیاده‌شدم‌و...به‌همه‌آماده‌باش‌دادم‌وبه‌داخل‌رفتم‌...
مین‌هو‌بادیدنم‌نیشخندپیروزمندانه‌ای‌به‌لباش‌نشست‌و‌صدای‌خنده‌هاش‌خرابه‌رو‌زیرورو‌می‌کرد
خب‌سرگرداینم‌از‌مین‌هو‌قاتل‌زنجیره‌ای‌شناخته‌شده‌کره‌جنوبی‌،حالاکه‌به‌آرزوت‌رسوندمت‌وقتشه‌بری‌اون‌دنیا..
پوزخندی‌به‌حرفاش‌میزدم...
_شایدرفتن‌به‌اون‌دنیاضرورت‌داشته‌باشه‌اما‌نه‌برای‌من...برای‌تو‌مین‌هو‌..تقریبا‌3سال‌شده‌که‌دارم‌روی‌پروندت‌کار‌میکنم‌انتظارنداشته‌باش‌به‌همین‌راحتیا‌ولت‌کنم‌بزارم‌و‌برم‌اون‌دنیا...هوم؟چطوره؟
مشغول‌حرفاش‌شدم‌که‌صدای‌آشنایی‌ازپشت‌به‌گوشم‌رسید‌..
به‌طرف‌در‌نگاه‌کردم‌و‌باچیزی‌که‌دیدم‌شوکه‌شدم...!!!
#پارت_بعد