دیشب فکرش را کردیم

دیشب فکـرش را کـردیم ...

سی سال بعـد کجایــیم ؟!؟!

در آغوش هم ؟

اصلا عایا سی سال دیگـر مرا خاطرت هسـت !؟

یعـنی سی سال آینـده این دختـرک عاشق را به خاطر میـ ـآوری ؟!؟

یعـنی دلت بـرای باهم بودنـمان تنگـ میشود ؟!؟

اصلا نکنـد باهمیـم ؟؟
همـدم تنهـایی همدیگـر ... با فرزندانی که همچـون پدرشان دلبرنـد !
همچون یگـانه عشق من زیباینـد ...

فکر با تو بودن هـم لبانم را میـ ـخنداند !

موزیک دیشـب رایادتـ هست ؟!؟

" دوست دارمـ ....
اینجوری که میـ ـخندی لپت چال میشه !.. اون حرفایی که تو دل من جا میـ شه ...
حالم حتی اگه افتضاحم باشه ....تو می تونـی کـاری کنـی که عالی شه ...
اینجوری که میـخندی لپت چال میشه ...اون حرفــایی که تو دل من جا می شه ...حالم حتــی اگه افتضاحمـ باشه ...تو می تـونی کاری کنـی که عالی شه ......

3:13

"

فکرش دیــوانـه ام می کنـد ...
یعنـی ما باهمیـم ؟!؟

چقـدر آینـده ترسنـاک است بـدون طرح لبخنـد تو !!!

مـن ...دختـری عاشـق ... دختـری که حتـی تصور با تـو بودن دلش را میـ خنداند ... دختـری که بـه هرکـس که حتـی ثانیـه ای با تـو خاطره دارد حسادت می کنـد ...دختری که تنـها نگرانیش بی لیاقتـیش است ..دختری که هرروز و هرلحـظه برای خنـداندن تو تلاش میـ ـکند ... دختـری که تنهـا خوشبختـی تورا می خواهـد ... اعتراف میـ کنـم

: من به آغوشت محتـاجم , بیشتـر از هوا .


#ف_رحیمی

#عشق
جمــعه
16.05.1394
11:24