بادیگارد ایرانی من🖤🥷
بادیگارد ایرانی من🖤🥷
جیمین:هر کاری میکردم خوابم نمیبرد ساعت ۳:۳۰بود دیگه داشتم کلافه میشدم رفتمپایین تا آب بخورم صدایی از توی ورزشگاه شنیدم آروم رفتم پشت در ک نصفه باز بود نازنین بود با ی نیم تنه و شلوارک داشت تمرین پا انجام میداد نشستم روی زمین آروم نگاهش میکردم کلا ی ذره در باز بود ولی باهر بدبختی ک شد داشتم میدیدم
نازنین:مثل همیشه شب خوابمنبرد رفتم توی ورزشگاه بعد از چند دقیقه صدای پای ی نفرو حس کردم بعدش صدای برخورد زانو با زمین آروم سرم رو چرخوندم ک چشم دیدم پشت در جیمین بود خوب اون الان رئیس منه حق داره نگاه کنه بهترین تمرین رو انجام دادم دیگه خسته شده بودم ساعت رو دیدم ۴:۱۸دقیقه بود
میدونم پشت دری
جیمین:درو باز کردم از کی فهمیدی
از اولش
جیمین:خوبه داشتممیدیدم بادیگاردم چجوریه
خوببب؟؟؟
جیمین:اشتباهم غلط نبوده
خوبه باز قبولم
جیمین:زدم روی شونش خانووم اگه میگفتم نه ک باید جنازم رو میبردن
اوو برو بابا انقد وحشی نیستم
جیمین:اوووو راستی تمام وسایل و مادر دوستت خلاصه همه چیو همه کس رسیدن
جدی الان رفتن اون خونه؟؟
جیمین:آره ی خونه ۴۰۰متریه با ۴تا اتاق خواب دیگه باید تقسیم کنن
اونا بلدن
جیمین اوکی
اها راستی هفته بعد کنسرت داریم حتماااا باید بیای باهام
چشم قربان
جیمین:آفرین الانم بگیر بخواب صبح کار داریم
چشم قربان
عههه جیمین خونه کجاست
جیمین:اول قربان بعدش جیمین😂خونه همین بغله عشقت کشید برو اونجا
عه خا حله
پارت پنجم🖤🥷
جیمین:هر کاری میکردم خوابم نمیبرد ساعت ۳:۳۰بود دیگه داشتم کلافه میشدم رفتمپایین تا آب بخورم صدایی از توی ورزشگاه شنیدم آروم رفتم پشت در ک نصفه باز بود نازنین بود با ی نیم تنه و شلوارک داشت تمرین پا انجام میداد نشستم روی زمین آروم نگاهش میکردم کلا ی ذره در باز بود ولی باهر بدبختی ک شد داشتم میدیدم
نازنین:مثل همیشه شب خوابمنبرد رفتم توی ورزشگاه بعد از چند دقیقه صدای پای ی نفرو حس کردم بعدش صدای برخورد زانو با زمین آروم سرم رو چرخوندم ک چشم دیدم پشت در جیمین بود خوب اون الان رئیس منه حق داره نگاه کنه بهترین تمرین رو انجام دادم دیگه خسته شده بودم ساعت رو دیدم ۴:۱۸دقیقه بود
میدونم پشت دری
جیمین:درو باز کردم از کی فهمیدی
از اولش
جیمین:خوبه داشتممیدیدم بادیگاردم چجوریه
خوببب؟؟؟
جیمین:اشتباهم غلط نبوده
خوبه باز قبولم
جیمین:زدم روی شونش خانووم اگه میگفتم نه ک باید جنازم رو میبردن
اوو برو بابا انقد وحشی نیستم
جیمین:اوووو راستی تمام وسایل و مادر دوستت خلاصه همه چیو همه کس رسیدن
جدی الان رفتن اون خونه؟؟
جیمین:آره ی خونه ۴۰۰متریه با ۴تا اتاق خواب دیگه باید تقسیم کنن
اونا بلدن
جیمین اوکی
اها راستی هفته بعد کنسرت داریم حتماااا باید بیای باهام
چشم قربان
جیمین:آفرین الانم بگیر بخواب صبح کار داریم
چشم قربان
عههه جیمین خونه کجاست
جیمین:اول قربان بعدش جیمین😂خونه همین بغله عشقت کشید برو اونجا
عه خا حله
پارت پنجم🖤🥷
۸.۰k
۲۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.