جیمین ویو

جیمین ویو
داشتم برای فردا برنامه ریزی میکردم که کاتلین افتاد توی اتاقم
با تعجب نگاه میکردم خدای من عین جن یهو ظاهر شد
+خانم لی
....
+خانم لییی
...
+یااا کاتلین پاشو مسخره بازی درنیار
رفتم سمتش موهاشو گرفتمو سرشو اوردم بالا وای خدا بیهوش شده دست زدم به پیشونیش تب داشت میترسیدم تشنج کنه
بلندش کردم و گذاشتمش روی تختم
یه حوله برداشتمو نم دارش کردم و گذاشتم روی پیشونیش


نیم ساعتی بود اینکارو میکردم که بالاخره تبش اومد پایین
برای چند ثانیه کنارش دراز کشیدم توی صورتش نگاه کردم زیبا بود زیباتر از یک فرشته
دستمو سمت موهاش بردم و نوازش کردم دستمو روی گونش متوقف کردم و با شصتم گونه های سفیدشو نوازش میکردم
زیباییش مدهوشم کرده بود
بی اختیار لبشو لمس کردم
که با تکونی که خورد سریع دستمو کشیدم عقب
خواستم بلند شم که دستشو دور بازوم حلقه کرد
_نرو خواهش میکنم تهیونگاااا
تهیونگ؟تهیونگ دیگه کی بود سعی کردم دستمو از دستش جدا کنم ولی
محکم تر نگه میداشت
دوباره کنارش دراز کشیدم
قطره اشکی از گوشه چشمش سر خورد
با شصتم پاکش کردم
با احتیاط دستمو دورش حلقه کردمو چشمامو بستم....


میدونم کمه نیازی نیس بگید
شرطام برای پارت بعد
۵۰ لایک


#جونگ_کوک #تهیونگ #جیمین #جی_هوپ #یونگی #شوگا #جین #سوکجین #نامجون #رپ_مانستر #بی_تی_اس #جنی #لیسا #رزی #جیسو #بلک_پینک #فیک #رمان #اسمات #تک_پارتی