سلام

سلام🗿❄
بلخره اوسیم رو رو کردم ببخشید بد شد 🗿❄
خب بریم توضیحات 🗿⚡
نام : کیوکا
فامیلی : سانو
سن: ۱۶
قد :۱۷۰
شغل : ایدل _ قهرمان _ اشپز
کوسه ها : تخیل من بالاست دقت بفرمایید🗿👌 نیمه یخ نیمه جاذبه قدرت محافظ نامرئی ( دوستم تروکو قبل مرگش بهم داد) قدرت فرا طبیعی : خون اشام👌🗿
شیپ: باگوکو ( دلیل بزرگی هم دارم) یه وقتایی هم شیگاراکی
رنگ مو : مشکی و جلوش قرمز 🗿👌
بک استوری( گذشته)
کیوکا از بچگی با دکو و باگوکو همسایه بوده و بزرگ شده اون یه خواهر کوچک تر که از دوسال کوچیکتره بنام کیو و یه برادر ۴ سال کوچک تر از خودش که اسم کیوکو است او هم یه برادر بزرگ تر داره که ۱۰ سال از بزرگتره و اسمش کیومرو است روزی با خانواده اش میره اتاق فرار( ۶ سالم بوده) منو و مامان بابام و کیومرو جدا میشیم و منو خواهر و برادر کوچیکم بوده یه اون جا ترکید و همه زخمی شدیم بعد من یه دکمه تو دست برادر دیدم که باعث انفجار بود و یه چاقو که مامان بابام رو کش..😭🗿👌
مامانم موقع مرگش دور از جون قدرت خون اشام اش رو به من داد 👌🗿
بعد از اون روز به بعد برادرم وارد لیگ تبهکاران شد و من و خواهر برادرم ( دور از جون) بی پدر و مادر شدیم و من سرپرست خانواده شدم بابتم صاحب جزیره و ساحل و رستوران های زیادی داشته من سر بزرگ شد خواهر برادرم نگران نبودم و فقط دنبال انتقام از داداشم بودم
ادامه... من همیشه سعی میکردم از خون اشامم استفاده نکنم چون فک میکردم اگه کسی بفمه از من دور میشه ولی فقط یه نفر از بچگی میدونست من قدرت خون اشام دارم چون خودش هم قدرت فرا طبیعی داره دوست صمیمی ام ممچو @midoria_gogolii فداش شم
بعد دیگه اره تا زمانی که وارد خوابگاه بشیم منو دوستم قدرت هامونو بروز ندادیم👌
دوازده سالم بود یه دوست صمیمی دارم بنام هیناتا و یه دوست دیگر بنام تروکو من هیناتا رو بیشتر دوست دارم و همه حرفهامو به اون میزدم یزرو هیناتا رو میدزدن و مجبورش میکنن که وارد لیگ شود و دوستانش رو به لیگ بیارد من که متوجه شدم شوک شدم و اون از من درخواست کرد که باهاش تو لیگ برم من مخالفت کردم و اون از اون روز دشمن من شد چون به اعتماد نکردم میگما باگوکو و دکو دوستای صمیمیم بودن هیناتا و تروکو تو مدرسه خب ادامه روزی دعوت شدم خودم تروکو وقتی رسیدم بوی خون حس کردم( کپی از تانجیرو) وقتی امدم دارم تروکو تو خون بود و گفت : کیوکا میدونم منو درحد هیناتا دوست نداشتی ولی من دوست دارم و کوسه ام رو به تو میدهم ( فیلم هندی نای نای 🗿👌) کوسش رو به من داد و...... من ارزو اشپز بودم هم دارم که بهش رسیدم و برای فان و شخصیت الکی که از خودم ساختم( یعنی روی دارکم رو نشون نمیدم ) ایدل شدم و اینم اوسیم ببخشید انقد طولانی شد حالا سناریو میدم و توضیح میدم بای