مافیای خشن من :

مافیای خشن من :
𝕻𝖆𝖗𝖙/19
ا.ت ویو:
تا خواستم چیزی بگم پارچه سیاه رنگیو رو سرم کشیدن و سیاهی کامل... وقتی چشمامو باز کردم یه اتاق با تم سیاه دیدم
_بیدار شدی بیبی؟
+به من نگو بیبی
کوک از چونم محکم گرفت و گفت:
_خانوم کوچولو تو الان برده منی و من هرکاری و هرچیزی بگم باید قبول کنی فهمیدی؟
+ب...له
_میخوام قانونای این عمارت رو بهت بگم
_یک:به من میگی ارباب
دو:خدمتکار نیستی اما باید خواسته های منو براورده کنی
سه:هروقت دختری میاد تو این عمارت یا برو بیرون یا از اتاقت بیرون نمیای
چهار:سر میز بامن غذا میخوری
سوال دیگه؟
+چ..ش..م ارباب
_راستی...موهات قشنگ شده بیبی گرل
+...
_اجوما اتاق ا.ت رو بهش نشون بده
اجوما:بله پسرم
وقتی به اتاق نگاه کردم تم اتاق ساده بود ولی خیلی قشنگ بود(اسلاید بعد) تو این مدت کم اجوما رو شناختم خیلی ادم مهربونی بود
+اجوما یه سوال...جونگکوک چرا اینجوری شده؟
اجوما:خب دخترم من اینو نباید بگم ولی درمورد یه دختره که ارباب جوان رو ول کرده بود از اون موقع ارباب جوان اینجوری شده
+عا...بله ممنون
اجوما:خواهش میکنم دخترم چیزی خواستی بگو
+بله
بعد از اینکه اجوما رفت تصمیم گرفتم برم دوش بگیرم ولی خب لباس نداشتم وقتی تو کمدو نگاه کردم پر از لباس بود ولی چرا لباسا انقدر بازن؟ کوک که میگفت از دخترایی که لباس باز میپوشن بدش میاد؟ رفتم سر کشو کمد و بلاخره یه لباس رو پیدا کردم(اسلاید بعد) یه دوش 10 مینی گرفتم لباسمو عوض کردم و یه کم به پوستم رسیدم داشتم موهامو خشک میکردم که در اتاق باز شد
_بیا پایین
+در زدن بلد نیستی؟ شاید من لباس تنم نباشه
_خیلی دلت تنبیه میخواد؟
+ن...ه
#کره #بی_تی_اس #ارمی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک #فیک#فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جیمین#فیک_کوک#فیک_جیهوپ#فیک_شوگا#فیک_جین#فیک_نامجون